۲۷.۱۱.۸۶

بالاترين ، قضيه كلاه شرعى، و هويت ايرانى

.

خودمونيم ما ايرونيها تا ته وجودمون عادت كرديم به زندگى با سيستم 'كلاه شرعى' . كلاه شرعى گذاشتن، سر خودمون و سر ديگرون ، انچنان جزئى از زندگى روزمره مان شده كه اين مدل رفتارى برامون جنبه 'زشت' و يا غير عرفى خودش رو كه از دست داده هيچ، بلكه بدل شده به يك اصل اساسى و ابتدائى ! حرفم سر بالاترين هست و مدل كاربرى و شهروندى مجازى كه اونجا كم كم جا افتاده و رايج شده است . .

شك ندارم كه شما هم مثل من با يك لحظه فكر كردن ميتونيد چندين نمونه از اين سيستم 'كلاه شرعى' در زندگى روزمره ما ايرانى ها پيدا كنيد. يه مثال پيش پا افتاده اش رو بزنم: مثلا تو مسلمونى، و بنا بر اين اگر روزه ات را بخورى خوب، اين ميشه گناه و تو مسئول هستى در قبال گناهت. ولى اگر يك سفر كوچولو برى و برگردى تا روزه ات شرعا باطل بشه بعد بخوريش، خوب اونوقت ديگه گناه نكردى! نه قانونى رو شكستى، و نه كسى باهات مسئله اى داره، و نه حتى خود خدا وقتى اون دنيا رفتى ازت سئوال جواب خواهد كرد كه پدرسوخته، ما رو خر حساب كردى يا خودتو ؟

ااما نمونه بالاترينيش رو هم كه مطمئنم همه دوستان به كرات ديده اند. من هم اگرچه اصلا يك نمونه بدجورش موجب شد كه بيام اين چند سطر رو بنويسم، ولى اجازه بدهيد اينجا لينك مستقيم به آنها ندم كه دوستانى كه اونجا نظر و يا راى مثبت و منفى دادن دلگير نشن، چون به هر حال نظرم اصلا مربوط به فرد خاصى نيست بلكه غرض اشاره به يك مدل عميق فرهنگى ما است .

به هر حال توى بالاترين داستان معمولا به اين ترتيب تكرار ميشه كه يك دوستى مياد و يك لينكى ميده، بعد يك توضيحى ميزنه پاش، و نظرش رو راجع به محتواى اون لينك هم توى توضيح مينويسه . خدا به دور، هنوز دو سه دقيقه از پيدا شدن سر كله لينك اون بدبخت نگذشته كه مسئولان امر به معروف و نهى از منكر بالاترين با چماق هاو كلمات آتشينشان از راه ميرسن كه اين چه وضعيه، يالا يا با دست خودت تا نفس دارى و انرژى باقيه جمعش ميكنى و ميروى، يا اين 'نظر شخصيت' رو حذفش ميكنى مثل بچه آدم، يا از صفحه اينترنت محوت ميكنيم. بعد هم البته معمولا يك 'دوست' پيدا ميشود اين وسط كه بيچاره لينك داده را كنارى ميكشد و در گوشش (در انظار عمومى البته، يعنى توى قسمت نظرها) با محبت نجوا ميكند كه عزيز من، دوست نازنازى من، البته يك راه ديگه هم داري، اونم اينه كه عين همين چيزا رو يه جاى ديگه اي بنويسى، بعد بهش لينك بدى !!

نميدونم، فقط منم كه به نظرم اين سيستم چه از لحاظ عملى ، چه از لحاظ منطقى، چه از لحاظ بلوغ فكرى فردى و اجتماعى، و چه از لحاظ اخلاقى ، هرجورش رو كه در نظر ميگيرم به نظرم حسابى در عين حال مضحك و غم انگيز مياد، يا دوستان ديگرى هم با من هم عقيده هستن ؟

در هر حال نكته اساسى براى من اينه كه اين داستان اصلا مختص فضا و روابط بالاترين نيست ، بلكه اتفاقا خيلى قشنگ يك جنبه بسيار پاتولوژيك از فرهنگ 'اصيل' ايرونى رو جلوه گر ميكنه . يكجور نفاق و دو روئى كه از لايه بيرونى روانشناسى فرد و از روابط اجتماعى بسيار عميقتر رفته و به عمق احساس و تجربه 'خود' ما نفوذ كرده ، تا حدى كه به جرات ميشود گفت اين نفاق تبديل شده به يك جزء نامرئى از مدل شخصيتى ما.

چه خوب ميشود اون روزى بيايد كه به اين جنبه منفى فرهنگى خودمان خود آگاه بشويم ، تا شايد آرام آرام به سوى روزى پيش برويم كه بتوانيم حد اقل با خودمان صادق باشيم، چون تنها آن روز است كه خواهيم توانست حقيقتا جامعه مان را بر بناى صداقت و شرافت بنا كنيم ، و تنها در يك سيستم اجتماعى ساخته شده بر زمينه اى از صداقت و شرافت است كه قادر خواهيم بود ارزوى ديرينه آزاد زيستنمان را به حقيقت برسانيم .

.

پس نوشت :

.

همانطور كه عرض كردم، باخودم قرار گذاشته بودم به لينك خاصى رجوع نكنم تا كسى ازرده نشود، ولى دو دليل قانعم كرد كه شايد بايد اقلا يك نمونه بدهم. دليل اول اينكه دوستان به هر حال شروع كردند به منفى دادن به لينك من در بالاترين، كه به اين معنى ميگيرم كه به هر حال برخورده به دوستان، چون دليل ديگرى براى منفى دادنشان نميبينم به بحث من به جز ناراحتى آنها از محتواى آن. ولى دليل دوم اين است كه داستان آن لينكى كه در بالا نوشتم مرا به نوشتن اين مطلب سوق داد، الان كه چند ساعتى گذشته حتى از وقتى ان را نوشتم جالب تر شده، و به نظرم اين نمونه خيلى به درد بخورى است كه نقل بشود. ببينيد، اين دو لينك پايين را با هم مقايسه كنيد مثلا. اين دو لينك هر دوشان دقيقا يك تيتر دارند ، كه عبارت باشد از، " پبام تحقیرآمیز خامنه ای برای فوت آیت الله توسلی " ، و هردوشان هم يك متن توضيح دارند، به اين شرح

پبام خامنه ای واقعا شرم آوره... من خودم به القابی مثل آیت الله و حجه الاسلام اعتقادی ندارم ولی واقعا شرم آوره که خامنه ای که خودش یک شبه آیت الله شده بیادو کسی را که سالها لقب آیه الله داشته لقب حجه الاسلام بهش بده. خامنه ای حتی تو پبام تسلیتش نتونسته نفرتش رو از این آدما پنهان کنه.
، وهر دو اين ليك ها هم توسط يك نفر پست شده اند. فرقشان اما اين است كه اوليش مستقيم به خبرى از 'ايسنا' كه موضوع آن است لينك داده، اما لينك دومي همان فرد چون مورد حمله اماج منفى ها قرار گرفت (امتياز لينك به 3- رسيد، يعنى در مرز پاك شدن از صفحه اينترنت، به قول داور خان) ، يك نصيحت را گوش كرد، و رفت همان چيز ها را توى يك بلاگ نوشت و به ان لينك داد. اما نكته جالبتر هم اينكه اين لينك دوم به فوريت و در عرض چند ساعت بيشتر از صد امتياز كسب كرد و رسيد به بالاى ليست بهترين لينك ها !

خوب البته سئوالى كه به ذهن ميرسد مشخص است، به اين صورت كه چرا اين دو لينك كه از همه لحاظ يكى هستند، بايد سرنوشتي اينچنين متفاوت داشته باشند ؟ به گمان من خوب است هنگام جواب دادن به اين سئوال جنبه سمبليك اين داستان را هم از نظر دور نداشته باشيم، چون خيلى مربوط است. جنبه سمبليكى كه ميگويم منظورم آن است كه لينكى كه مستقيما خواننده را به آنچه در نظر داشت ميبرد، منفى باران شد و حذف شد، اما لينكى كه به جاى سخن مستقيم رفت و يك راهى پيدا كرد براى دور زدن و دور كردن خواننده از برخورد مستقيم با واقعيت، انوقت توانست آن همه راى مثبت كسب كند .

اين جا هستند اين دو لينك:


مرا جع:

  • بالاترين

    .

    .


    .

  • هیچ نظری موجود نیست: