.
اسمش را هرچه دوست داريد بگذاريد، اما اين گوشه اي از واقعيت سيستم قضائى فعلى ايران است: 'محسن' ، مرد جوانى كه به اتهام 'شرب خمر' مكرر دستگير شده بود و طبق اظهارات قاضى در شرف اعدام بود، امروز به دليل اينكه به قاضى گفت نه، من الكل ننوشيده بودم، آزاد شد .
يكى دو هفته پيش بود كه خبرى مثل برق از ايران به گوشه و كنار دنيا رسيد و مثل بمب صداى بدبختى اين ملت را به گوش همه رساند، به اين شرح كه پسر متهم به چهار بار شرب خمر به اعدام محكوم شد ، طبيعتا گروههاى مختلفى خوراك براى فكر و عمل پيدا كردند از اين خبر، از يكطرف انهائى كه واقعا دلشان ميسوزد براى اين ملت و بلائى كه دارند سر خودشان ميآورند شروع كردند به غصه خوردن و سر و صدا و شكوه كه اين چه قانون ديوانه وارى است كه يك انسان جوان را به همين سادگى محكوم ميكند به نابود شدن. از طرف ديگر عده اي كه برايشان صورت و آبرو از واقعيت بدبختى هم مهمتر است شروع كردند به شكوه و خجالت در مقابل جهانيان كه چه بربريتى در ايران حاكم است و چه خجالتها كه نميكشيم از سبعيت و بى تمدنى اينها و بالاخره از يك طرف ديگر هم انهائى كه نه دلشان براى ايران ميسوزد و نه براى ايرانى بلكه فقط با اين رژيم مخالفند چون جلوى دسترسى انها را به خيلى از چيزهاى مورد علاقه شان گرفته است، انها هم خوب طبيعتا فرصت را مناسب ديدند و شروع كردند به فرياد وا مصيبتا كشيدن از اين ظلم و ستم و شكستن حقوق بشرى در ايران.
اما خبر ديگرى همين پريروز در همان خبرگزارى و راجع به همان داستان منتهى با يك چرخش اساسى منتشر شد، كه صدايش را الان پس از دو روز هنوز از جائى نشنيده ام. عنوان اين خبر دوم عبارت بود از : تبرئه فردي از اتهام شرب خمر به علت نداشتن اقرار عندالحاكم و محتوى ان هم از اين قرار بود كه محسن، مرد جوان بيست و دو ساله اى كه به اتهام شرب خمر مكرر دستگير شده بود و در شرف اعدام بود، نه تنها اعدام نشد، بلكه از زندان هم آزاد شده و به خانه اش برگشته. دليلش هم اين بوده كه چون توبه كرده بوده، و در جلوى حاكم هم اقرار به نوشيدن الكل نكرده است، پس كاري نميتوان كرد و چون نميشود وى را محكوم كرد و جرم ديگرى هم كه ندارد، پس ازاد شود كه برود خانه پيش پدر و مادرش .
خوب اولين عكس العمل من (و مطمئنم خيلى هاى ديگر) به شنيدن خبر آزادى محسن ، يك نفس راحت عميق بود . اما بعد از نفس عميق، نكته اى كه براى من جالب بود اينبود كه آيا اين خبر جديد هم به همان اندازه مورد توجه قرار گرفته يا خواهد گرفت يا نه ؟ حقيقت اين است كه خبر آزاد شدن 'محسن' جوان به همان اندازه اهميت دارد كه خبر احتمال اعدامش ، چون واقعيات مهمى را راجع به طبيعت و جنبه هاى اجرائى سيستم حكومتى و قضائى كه مردم ايران بر خودشان حاكم كرده اند بيان ميكند، و بنا بر اين اگر كسى حقيقتا دلش به حال ايران و ايرانى ميسوزد بايد خبر آزادى محسن هم لااقل به همان اندازه خبر اعدامش مهم باشد. اما از طرف ديگر واضح است كه اين خبر محتواى جنجالى و پروپاگاندائى آسان و دم دستى ندارد و مشكل ميتوان از آن براى پيشبرد اين انديشه كه بايد به ايران حمله كرد يا بايد ايران را در جهان منزوى كرد استفاده كرد، و بنا بر اين براى آنهائى كه تنها به دنبال خوراك براى ان برخورد هستند خبر خيلى مهم و به درد بخورى نميتواند باشد .
خوب، تا الان كه دو سه روزى از انتشار آن خبر در ايسنا گذشته، من هنوز انعكاسى از آن نديده ام .
شما ؟
.
مرا جع:
.
.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر