.
قطعات پازل وحشتناک حمله اخیر اسرائیل به غزه آرام آرام دارند کنار هم مینشینند و شکل خاصی به خود میگیرند. بهتر بگویم، شکل کمابیش آشنائی به خود میگیرند، شکلی که لااقل برای خیلی از ملتهای بداقبال خاور میانه، از جمله ایران خودمان، به شکل دهشت آوری آشناست، یعنی حکایت نشسته بودن بر منابع سوخت، یعنی خوراک ماشین آلات و زندگی تجمل آمیز کشورهای صنعتی و پیشرفته را در زیر خاکمان داشتن و همه بلایائی که این واقعیت بر سرمان آورده است...
از میان تمامی حکایات و بهانه ها و تحلیلهائی که تاکنون در بحث از چرائی حمله سنگین اخیر اسرائیل به غزه ارائه شده است، به نظر میرسد که موضوع مخازن بزرگ گاز طبیعی که در زیر آبهای دریای مدیترانه، به فاصله تقریبا سی و دو سه کیلومتر از ساحل غزه (به عبارت دیگر داخل مرزهای بین المللی غزه) کشف شده اند، و معادلات پیچیده ای که در پشت این حکایت نهفته است، بهترین و منطقی ترین توضیح را برای حمله خونبار و ظاهرا دیوانه وار اسرائیل ارائه میدهند.
داستان از قرار زیر است.
کمپانی «گاز بریتانیا»،
BG
در سال ۱۹۹۹ کشف کرد که
در ابهای مدیترانه متعلق به غزه مخازن عظیمی از گاز با در حدود یک و دو دهم تریلیون فوت مکعب ذخیره گاز وجود دارد، با ارزش تقریبی حدود چهار میلیارد دلار
(گفتنی است که به عقیده برخی از تحلیلگران
میزان واقعی گاز و ارزش آن ممکن است از رقمهای ارائه شده توسط شرکت گاز انگلیس بسیار بالاتر باشد)
از آنجائی که طبق معاهده صلح اسلو، مسئولیت نظامی و امنیتی مرزهای آبی و خاکی غزه در دست اسرائیل است، اسرائیلیها موفق شدند تا قراردادی بین خودشان و دو شرکت گاز و انرژی
British Gas) BG)
و
CCC منعقد کنند
[قابل ذکر است که این شرکت دوم یعنی
CCC
در بعضی از منابع، از جمله
در اورشلیم پست به عنوان یک شرکت انرژی انگلیسی معرفی شده است، در حالی که برخی منابع دیگر، از
قبیل
این مقالهٔ گاردین از آن به عنوان یک شرکت یونانی-لبنانی تحت عنوان
Consolidated Contractors International Company نام برده اند]
به این ترتیب کمپانی های BG (که در اصل متعلق به شرکت شل میباشد) و
CCC مسئول حفاری گاز از سواحل غزه، لوله گذاری، و حمل آن گردند، تا نهایتا گاز به دست آمده به اسرائیل حمل و با قیمت «مناسب» به اسرائیل فروخته شود.
نهایتا قرار داد پانزده ساله ای با شرکت های فوق تکمیل شد، و اسرائیل از طرف دیگر با «فتح» هم «هماهنگی های لازمه» را به عمل آورد (
به اینصورت که ده درصد درآمد منابع گاز قرار بود به حساب بانکی که در کنترل شخص «محمود عباس» بود سرازیر شود
).
خلاصه همه چیز داشت به خوبی و خوشی تمام پیش میرفت، تا سال ۲۰۰۶ که ناگهان عیش انگلیس و اسرائیل و فتح منغض شد، چون مردم فلسطین در یک انتخابات آزاد، قدرت را به دست دشمن قسم خورده اسرائیل، یعنی حماس سپردند. البته این نیز ناگفته نماند که همان «هماهنگی های لازمه» بین اسرائیل و فتح و پیمان های پنهان و آشکار مالی و سیاسی که به مرور زمان بین فتح و اسرائیل و دوستانش شامل امریکا، مصر و غیره انجام گرفته بود، و احساس اینکه فتح برای به دست آوردن پول و قدرت به مردمش خیانت کرده است، خود یکی از دلایلی بود که مردم فلسطین به جای ادامه راه با آنان، رای های خود را به گروه حماس دادند.
اما آثار عملی این تغییرات برای اسرائیل بسیار سریع مشخص شد، به طوری که مثلا
در تاریخ بیست و هفتم ماه ژوئن سال ۲۰۰۷، نشریهٔ «گلف تایمز» در گزارشی نوشت که حماس، که هنوز مشغول استوار کردن جای پای خودش بود، تصمیم گرفته تا معاهده گازی که اسرائیل با همکاری فتح با شرکت انگلیسی بسته بود را فسخ کند، چون معتقد است معامله ای که انجام گرفته است منافع فلسطین را زیر پا میگذارد و معنی ندارد که منابع گازی که در آبهای غزه هستند عمده درآمدش به جیب اسرائیل و انگلیس برود. اجازه بدهید برای روشن کردن و مستند کردن بیشتر این جزئیات، متن زیر را از
مقاله ای که در همان روزها (ششم ژوئیه ۲۰۰۷) در روزنامه اسرائیلی «اورشلیم پست» منتشر شد را با هم مرور کنیم:
.
According to the original bilateral arrangement between Israel and the PA, some 60 percent of the revenues from the sale of the gas will go to BG; 30% will go to BG's partner in the deal, the British energy company CCC, and 10% of the revenue, estimated to be worth hundreds of millions of dollars a year, is to be designated for the PA's Palestinian Investment Fund, under the auspices of the office of Palestinian Authority President Mahmoud Abbas.
"However, now that the PA is no longer in control of the Gaza Strip, or the marine area off of its coast, Israel, should it purchase the gas, would no longer be making payments to the PA, but rather would have to pay Hamas," explained the BG source.
Israel is obviously opposed to the money ending up in the hands of Hamas, and British law mandates that should a British organization enter into any sort of negotiations with a terrorist group, that organization's leaders will be brought to trial and may be sentenced to jail, the source said.
"Therefore, Israel and BG have come to a new understanding of transferring the money into an international account - allowing the deal to go through," he said.
The deal appears to exclude Hamas from receiving any of the revenues from the gas sales.
Hamas, meanwhile, intends to ask for changes in the agreement with BG, Bloomberg reported two weeks ago. "It is unreasonable that the owner of the gas, Palestine, gets 10% only," Mohammed al-Madhoun, the director of Hamas leader Ismail Haniya's office, told the Palestinian Information Center, a Hamas Web site. "The government has no problem cooperating with the British gas company but only after modifying some points of the 1999 contract."
.
البته برای من و شما شاید مشکل نباشد فهمیدن این که چرا و چطور اینطور موضع گیری از سوی حماس قابل هضم و قبول نه برای اسرائیل بود و نه برای انگلستان و یا حتی امریکا (که در این متن مجال پرداختن به نقش امریکا در این جریان را نخواهیم داشت). به عبارت ساده تر، سود نهفته در مخازن گاز ساحلی غزه بیشتر از آن بود که بشود به همین راحتی آن را به حماس واگذاشت. طبق گزارشی که در «تایمز» به چاپ رسید،
این مخازن گازی قرار بود بیش از ده درصد کل انرژی سالانهٔ اسرائیل را تولید کنند!
به این ترتیب از اینجا بود که تیره روزی ملت غزه دوچندان شد، چون از یکطرف معلوم شده بود که روی نفت یا گاز خوابیده اند، و از طرف دیگر هم این جرات را به خرج داده بودند که دولت خودشان را از گروهی مخالف اسرائیل انتخاب کنند که معادلات بازرگانی اسرائیل را به سرعت در خطر انداخته بود.
یکی از اولین قدمهائی که برای حل این مسئله توسط اسرائیل و حامیانش برداشته شد بایکوت کردن حماس بود، و فرستادن یک پیغام روشن و صریح به ملتی که به آن رای داده بودند از طریق بستن درهای حیاتی بر روی آنها. باز به خاطر طولانی نشدن متن وارد جزئیات این اتفاقات نخواهیم شد، اما با کمی توجه به رسانه های وقت بسیار راحت میتوان دید که چگونه به محض انتخاب حماس توسط مردم فلسطین ابرهای سیاه رنگ مهیبی بخصوص از جانب امریکا و اسرائیل و انگلستان به سوی آن دیار سرازیر شدند، ابرهائی که در واقع هرگز از آسمان تیرهٔ غزه کنار نرفتند، و جدید ترین بارششان همین فسفر های سفیدی است که طی یکی دو هفته گذشته به قصد سوختن آن مردم گستاخ بر سر و رویشان فرو میریزد. یکی دیگر از استراتژی های مهمی که در پیش گرفته شد مبنی بر روش کهنه «نفاق بیفکن و حکومت کن» بود، با این اندیشه که با دامن زدن و شدید تر کردن اختلافات بین حماس فتح از یکطرف، و بزرگ کردن جایگاه بین المللی، فربه کردن حسابهای بانکی، و تقویت کردن بنیهٔ نظامی «فتح»، و تضعیف همه جانبهٔ حماس از سوی دیگر، نهایتا یا دولت حماس خود به خود ساقط خواهد شد، و یا لااقل مردم فلسطین از پشتیبانی از حماس دست خواهند شست.
برنامه ساقط کردن حماس از طریق مقابله توسط فتح نهایتا به نتایج دلخواهی که مجسم شده بود نرسید، اگرچه در عمل به یک دوپارگی عمیق منجر شد که فلسطین را عملا به دو قسمت تقسیم کرد: «فتح» قدرت را در کرانه غربی به دست آورد، و حماس غزه را در اختیار گرفت. اما این نتیجه ای نبود که فایده چندانی به حال اشتهای اسرائیل و کمپانی انگلیسی به منابع گازی غزه داشته باشد. راه حل بهتری لازم بود.
اگر دقت کرده باشید متوجه میشوید که تاریخی که در بالا برای انتشار مقالهٔ «گلف تایمز» عرض کردم درست متعلق به یکسال و نیم، یا ۱۸ ماه پیش است، یعنی زمانی جالب که سر نخ این حکایات تقریبا به هم وصل میشوند.
۱۸ ماه پیش، یا همان ماه ژوئن سال ۲۰۰۷ مصادف میشود از یکطرف با زمانی که برای اولین بار یک گروه که با رای آزادانه خود مردم فلسطین انتخاب شده به قدرت میرسد و آغاز میکند به اعلام وجود عملی، از جمله همین اعلام صریح مخالفت با قرارداد بین اسرائیل و انگلیس در مورد قرارداد گاز غزه، و از طرف دیگر، این تاریخ مصادف میشود با آغاز یک سلسله عملیات و دگرگونی های مهم در سیاستهای خارجی امریکا و اسرائیل و هم پیمانانشان در قبال فلسطین، به اینصورت که، امریکا و اسرائیل اعلام کردند که دولت حماس را قانونی نمیدانند، و انواع فشار های مالی، سیاسی، نظامی و اجتماعی را در همان زمان برای به شکست کشاندن حماس شروع کردند. البته از آنجائی که فتح دیگر از پشتیبانی مردمی چندانی برخوردار نبود، با وجود تمام کمک های مالی و نظامی و سیاسی امریکا این مبارزه به جای اینکه به سقوط حماس منتهی شود، تنها همانطور که ذکر شد، منجر به شکاف داخلی در فلسطین شد.
اما در عین حال اخباری که در همین چند روز گذشته پخش شده اند حکایت از این دارند که درست در همان روزها اسرائیل به این نتیجه رسیده بود که فتح قادر به انجام کاری که آنها میخواستند نیست، و موضوع نیز مهم تر از آنست که به شانس و ایجاد موانع سیاسی و اجتماعی برای حماس بسنده شود. اسرائیل، به عبارت دیگر، به تصمیم و جمع بندی جدیدی در مورد طریق برخوردش با حماس رسیده بود، که عبارت باشد از برنامه ریزی دراز مدت برای یک حمله عمیق، اساسی و نهائی به غزه، و «پاکسازی» کوچه به کوچه و خانه به خانهٔ آن از حماس و دیگر جنگجویانی که حاضر به همکاری و قبول اسرائیل نمیگردند. به عبارت دیگر، اسرائیل تصمیم گرفت که یکبار و برای همیشه موضوع را «حل» کند. با توجه به جزئیات این اخباری که ذکر شد (و لینکهای مربوط به آن را
در متن قبلی همین وبلاگ هم میتوانید ببینید)،
مشخص میشود که وسعت و سطح سرمایه گذاری اسرائیل در این برنامه دراز مدت تا حدی بود که ارتش اسرائیل یک شهرک کامل در دل صحرای نگب ساخت که کوچه به کوچه و خانه به خانه مطابق با نقشهٔ شهر غزه ساخته شده بود، و در آن شهر آغاز کرد به تمرین دادن سربازانش برای حمله نهائی به اعماق غزه.
آنچه مسلم است، جزئیاتی که در این متن به آنها اشاره شده است، بخصوص تاریخچهٔ جالب و پیچیدهٔ کشف و حفاری میدانهای گازی در سواحل غزه، و نقش حماس در نیمه تمام ماندن معامله های گازی اسرائیل و انگلیس، ابعاد جدیدی به حملهٔ کمابیش بی مفهوم اخیر اسرائیل به غزه میبخشد، و بخصوص دلایل منطقی قابل قبولی به دست میدهد برای توضیح شدت و وسعت باور نکردنی حمله اخیر، که از یکسال و نیم پیش در حال آماده شدن بوده است.
گمان میکنم هم به اندازه کافی وقت شما را گرفته ام تا اینجا، و هم به اندازه کافی اطلاعات فراهم کرده ام که کسانی که علاقه مند و کنجکاو باشند بتوانند با آن جست و جو های خودشان را شروع کنند و ادامه دهند. در پائین هم یک سری لینکهای مرتبط از مقاله ها و اخبار مختلف را ذکر خواهم کرد که در مجموع شامل جزئیات بیشتر و اطلاعات عمیق تری از این جریان هستند. خوشحال میشوم اگر دوستان من را هم از یافته ها و یا نظرات موافق و مخالفشان با این متن بی نصیب نگذارند، بخصوص که میدانم به واسطه طبیعت این موضوع حساسیت ها فراوانند و دیدگاهها بعضا بسیار متفاوت، و من هم هیچ ادعای علم و آگاهی خاصی نسبت به جریان اسرائیل و فلسطین ندارم، و از هر گونه راهنمائی و کمکی سپاسگذار خواهم بود.
.
.
.
.
لینکهای مرتبط برای جزئیات بیشتر:
.
.
.
.
.