tag:blogger.com,1999:blog-60710189647511008902024-02-20T18:21:49.209-08:00Namportokwaجائى براى چيز هاى ديگرThe Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.comBlogger118125tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-49126775471880027062009-02-07T18:28:00.000-08:002009-02-07T20:08:34.732-08:00خداحافظ . . .<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiv_pwuSOzssqYwMkFZWi2VNztPc1_A_2Z5ig-lHUTrSjwPbnXYMSYzzsS_uiOLsU8A2aDWb5KqhoAHU0AC3pCjsDnexaCyGw_ZmXnoMV4ivp0iW9NKS4f4WhdUV7FjnxiMJmj0q8gwegNy/s1600-h/Ghoghnoos.jpg"><img style="float:left; border: 1px double brown; padding: 3px; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 200px; height: 150px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiv_pwuSOzssqYwMkFZWi2VNztPc1_A_2Z5ig-lHUTrSjwPbnXYMSYzzsS_uiOLsU8A2aDWb5KqhoAHU0AC3pCjsDnexaCyGw_ZmXnoMV4ivp0iW9NKS4f4WhdUV7FjnxiMJmj0q8gwegNy/s200/Ghoghnoos.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5300257539935728754" /></a>
من وبلاگ نویس نبودم.
<p></p>
بالاترین بود که وبلاگ نویسم کرد. یا بهتر بگویم، چند تا از کاربران بالاترین بودند که وبلاگ نویسم کردند.
<p></p>
عادت داشتم لینک که میدادم یک پاراگراف هم متن براش مینوشتم. بالاخره قصدم از لینک دادن همین بود دیگه، که نظر های خودم را به بقیه بگم. ولی دوستان یواش یواش با منفی های خودشون من رو به راه راست هدایت کردند، میگفتن اینهائی که مینویسی اینجا اگه اول توی یک وبلاگ بنویسی بعد لینک کنی منفی نخواهیم داد! ماهم همینطوری آروم آروم تمشیت شدیم تا یه روز دیدم ای دل غافل، من هم وبلاگ نویس شدم.
<p></p>
اینطوری شد که اومد اینجا و وبلاگ نویس شدم. درست یکسال پیش بود که شروع کردم. ژانویهٔ سال دوهزار و هشت مسیحی. شروعش با بالاترین بود، و ادامه اش هم برای بالاترین بود . . . و حالا، یکسال بعد، تموم شدنش هم برای بالاترینه...
<p></p>
قصدم خوندن مرثیه برای بالاترین نیست، چون بالاترین یک ایده است، نمیشه کشتش. ایده مثل ققنوسه، آتیشش که بزنی جوونتر میشه. من ولی ققنوس نیستم. یکبار که بسوزم دیگه تموم شده ام. شاید پاره ای از من بمونه، شاید روزی توی یه قالب دیگه، یه اسم دیگه، یه شکل دیگه حلول کنم و به زندگی ادامه بدم، ولی اون، هرچی باشه و هر کی باشه، دیگه من نخواهد بود، یه نفر دیگه خواهد بود. من تموم شدم و دارم میرم. اینهم آخرین نوشته ام خواهد بود، و تنها دلیل نوشتنم هم این بود که بدون خداحافظی نرفته باشم.
<p></p>
نه، دروغ گفتم. یه دلیل دیگه هم داشتم. میخواستم یه فرصت باشه تا قبل از رفتن، قبل از ناپدید شدن، زل بزنم توی چشم شما، توی چشم توئی که داری این کلمه ها رو میخونی، و بگم دوست ایرانی، «دیدی؟». دیدی چطور دوباره جامعه ایران به سنت دیرین نخبه کشی خودش برگشت؟ دیدی چطور باز بهترین و بالاترین خودش رو به دست «فرزندان دلسوز» خودش از بین برد؟ میخواستم توی چشمات زل بزنم و بگم شک نداشته باش. بگم شک نداشته باش که تا زمانی که موتور جامعه مون را وحشت و هراس به کار میاندازه، هراس از آزادی، هراس از افکار تازه و متفاوت و چیزهای همه گیر و مردم پسند، تا اون زمان دوست من هیچ امیدی به خوب شدن بیماری هامون نخواهد بود.
<p></p>
من رفتم. رفتم تا نقطه کوچک دیگری بشوم در دل هیچ سیاه بزرگی که مثل یک کوله بار سنگین از خاطرات شرم آگین پشت ایران ما رو خم کرده. ولی میخواستم قبل از رفتن توی چشمات زل بزنم نگاه کنم، شاید بعد از رفتنم خاطره نگاه خیره ام چند لحظه ای باهات بمونه و مجبورت کنه از خودت سئوالای سختی رو بپرسی.
<p></p>
خداحافظ دوست من. من میروم و راه را به تو میسپارم.
<p></p>
پرواز را به خاطر بسپار . . .
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com11tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-75811824575816839002009-02-05T09:47:00.001-08:002009-02-05T10:08:24.349-08:00◂ مدیریت سایت نمپورتوکوا بدینوسیله بازگشت شکوهمندانه بالاترین را به کاربران غیور و همیشهٔ در صفحه این سایت تبریک و تهیت عرض میکند<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
و این کاریکاتور نذری که از صفحه اول فعلی سایت و با نقض کامل کپی رایت هنرمند محترم،<a href="http://7.persianblog.ir/"> جناب وحید خان نیک گو</a> برگرفته شده است هم خدمت تمام کاربران عالیقدر تقدیم میگردد.
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhYxMzqG0EgSu8KDq3zoCK9C79MKe7kasQzzPxmfCp0Cq8hDLGOvrZgAnZOdLjM843QX3FVU4xyU4_ChJ12YK9um1l9A_91mAqBYCyFCN0w7uXUGvw6AbvVms9V9_0Irni5GFK-Rt0lMAPL/s1600-h/BalatarinBack.jpg"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 332px; height: 400px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhYxMzqG0EgSu8KDq3zoCK9C79MKe7kasQzzPxmfCp0Cq8hDLGOvrZgAnZOdLjM843QX3FVU4xyU4_ChJ12YK9um1l9A_91mAqBYCyFCN0w7uXUGvw6AbvVms9V9_0Irni5GFK-Rt0lMAPL/s400/BalatarinBack.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5299372337758878562" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-53899683786022557432009-02-05T02:23:00.000-08:002009-02-05T09:12:37.430-08:00◂ چه کسی بالاترین را کشت ؟<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj4l7Gg0rh5IWbhOpkq4NQ61ZhZ8LTAhP2B688jD24j5XfGp1IVt9-CQ3_FHhq2XMWK7YFXnoUbBPgSZxNTVlXuMwm8BKhIATBmlDZG1OTPWkJr1448-2NV0nswb7aPT7nB74Zi6vX37UPh/s1600-h/BalatarinHacked2.jpg"><img style="margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; border: 2px double grey; cursor: pointer; width: 200px; height: 102px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj4l7Gg0rh5IWbhOpkq4NQ61ZhZ8LTAhP2B688jD24j5XfGp1IVt9-CQ3_FHhq2XMWK7YFXnoUbBPgSZxNTVlXuMwm8BKhIATBmlDZG1OTPWkJr1448-2NV0nswb7aPT7nB74Zi6vX37UPh/s200/BalatarinHacked2.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5299265397055934114" border="0" /></a>
با انتشار <a href="http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8711160561">خبر و تحلیلی از دلائل هک شدن بالاترین</a>، آنهم تنها ساعتی پس از هک شدن سایت، به نظر میرسد خبر گزاری فارس به طور تلویحی مسئولیت هک شدن سایت را بر عهده گرفته باشد.
<p></p>
از سوی دیگر طی یک روزی که از هک شدن سایت میگذرد، حد اقل دو فرد یا گروه مسئولیت هک کردن سایت را بر عهده گرفته اند، اگرچه هیچ دلیلی برای جدی گرفتن این اعلام مسئولیت ها وجود ندارد. هر دوی این افراد یا گروه ها سخنان خود را از طِیق وب لاگ منتشر کرده اند، که یکی از آنان
<a href="http://yaaamahdi.blogspot.com/">وبلاگ «یا مهدی»</a> نام دارد، و دیگری تحت عنوان
«<a href="http://hackbalatarin.blogfa.com/">من بالاترین را هک کردم</a>» منتشر شده است.
<p></p>
اگرچه به نظر میرسد گروه یا فردی که خود را به عنوان «یا مهدی» معرفی کرده است دیدگاهی نزدیکتر به «فارس نیوز» را مطرحکرده باشد، اما همانطور که گفتم، لا اقل تا این لحظه به نظر نمیرسد مدرک معتبری برای جدی گرفتن هیچیک از این دو سایت در دست باشد.
من شخصا استدلال یکی از کاربران را منطقی میدانم که جائی نوشته بود، "اگر اینها هکر واقعی سایت بودند خواسته ها و دلایل خودشان را در همان صفحه اول بالاترین مینوشتند، نه در یک وبلاگ ناشناس." اگرچه از طرف دیگر این فکر هم درست به نظر میرسد که به هر حال صفحه اول سایت به محض اینکه سایت توسط صاحبان اصلیش پس گرفته شود (که به نظر میرسد شده باشد، چون صفحه هک شده ای که در متن قبلی عکسی از آن را گذاشتم الان دیگر وجود ندارد)، اگر پیام هکر ها در صفحهٔ اول آن سایت حک شده باشد، با پس گرفته شدن سایت پیام آنها ها هم از بین خواهد رفت، در حالیکه در این وبلاگ ها تا مدتی باقی خواهد ماند. در هر صورت باید صبر کرد تا جزئیات بیشتری معلوم شود.
<p></p>
یکی از جنبه های مهم و قابل توجه دیگر در این حکایت، تشکلات و حرکتهای خود جوشی است که از طرف کاربران سایت در گوشه و کنار اینترنت به راه افتاده است. که نمایش بسیار طبیعی و خوبی است از میزان محبوبیت پروژهٔ بالاترین. در مورد این محبوبیت خوب خیلی میشود نوشت، و به نحوی خوشحالم که این اتفاق افتاد تا دوستان بنویسند و این افکار و احساسات «خود آگاهانه» بشوند. اما خودم هم امیدوارم یکی از همین روزها فرصتی بشود تا چند کلمه ای بنویسم راجع به بالاترین، چون به عقیده من بعد از اختراع اینترنت و رسیدن آن به ایران، پروژهٔ بالاترین یکی از مفید ترین و تاثیر گذار ترین اتفاق هائی بوده است که ممکن بود در فضای مجازی بیافتد. اما این باشد تا بعد.
<p></p>
راستی یک موضوعی که شاید بهتر باشد بنویسیم تا فراموش نکنیم اینست که اگرچه حتی تیتر همین متن هم از مرگ بالاترین سخن میگوید، همه مان خوب میدانیم که بالاترین به همین سادگی نخواهد مرد، بلکه بر عکس از خاکستر بالاترینی که به دست هکر ها به قتل رسید بالاترینی بهتر و قویتر و منسجم تر زاده خواهد شد. من که در انتظار بالاترین نسل دوم بی قرارم، و چه خوب است که میدانم تنها نیستم در این بی قراریم!
<p></p>
فعلا اجازه بدهید تا
لیست کوچکی هم از سایتهای چند تن از اعضای بالاترین که در رابطه با این موضوع نوشته اند را برایتان نقل کنم، که از یکی از همین سایتها کپی کرده ام. اگر دوست دارید اسم شما یا سایتتان را هم به این لیست اضافه کنم، لطفا کامنت بگذارید و حتما این کار را خواهم کرد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<table>
<tr>
<td valign="top">
<p style="text-align: center;"><a href="http://www.doomdam.com/archives/000565.php" target="_blank">ابراهیم نبوی</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://vahid-online.net/1387/11/16/balatarin/" target="_blank">وحید آنلاین</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://ghangharia.wordpress.com/2009/02/03/balatarin-under-attack/" target="_blank">قانقاریا</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://shatot2.wordpress.com/2009/02/03/bala-3/" target="_blank">شاتوت</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://1pezeshk.com/archives/2009/02/dont-forget-balatarin.html" target="_blank">یک پزشک</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://yozpalangh.wordpress.com/2009/02/03/balatarin-hak/" target="_blank">یوزپلنگ</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://imilad.com/1387/11/16/support-balatarin/" target="_self">روزنوشت میلاد</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://kharchangzade.blogfa.com/post-619.aspx" target="_blank">خرچنگ زاده</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://hardambilenovin.wordpress.com/2009/02/03/balatarin/" target="_blank">تمدن</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://fancies.wordpress.com/2009/02/04/a-request-from-a-dear-hacker/">توهم نامه</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://ghangharia.wordpress.com/2009/02/03/balatarin-under-attack/" target="_blank">آرتا هرمس</a></p>
</td>
<td valign="top">
<p style="text-align: center;"><a href="http://www.ubuntublog.ir/balatarin/" target="_blank">اوبونتو</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://suzzana.blogfa.com/post-381.aspx" target="_blank">سوزانا</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://rfebrahimi.persianblog.ir/" target="_blank">عشق گمشده</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://boochi.wordpress.com/2009/02/03/%DA%AF%DB%8C%D8%B1%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C/" target="_blank">بوچی</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://hendoone.wordpress.com/2009/02/04/we-love-balatarin/" target="_blank">هندونه</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://naqqad.wordpress.com/2009/02/03/balatarin/">نقـاد</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://saidpar.wordpress.com/2009/02/04/%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86/" target="_blank">سعیدپر</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://gajamoo2.wordpress.com/2009/02/04/balaatarin-hack-hacker-iran/" target="_blank">گجمو</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://chinairan.blogfa.com/post-23.aspx" target="_blank">نسل سوخته</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://dastneveshteh.wordpress.com/2009/02/04/bala-edam/" target="_blank">دست نوشته</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://daynanevesht.wordpress.com/2009/02/04/blatarin-hac/" target="_blank">داینا</a></p>
</td>
<td valign="top">
<p style="text-align: center;"><a href="http://www.reporter.ir/archives/87/11/005862.php" target="_blank">خبرنگار</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://heratpress.com/1387/11/16/%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%87%DA%A9-%D8%B4%D8%AF/" target="_blank">یادداشتهای از هرات</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://www.updateblog.net/archive/2009/02/post_248.php" target="_blank">آپ دیت بلاگ</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://noend.blogfa.com/post-209.aspx" target="_blank">ما همه خوبیم</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://ghangharia.wordpress.com/2009/02/04/aakharin-vaziyat/" target="_blank">قانقاریا</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://royabi.wordpress.com/2009/02/04/%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b1%d8%af/" target="_blank">رویای آبی</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://gozareshatyekvakil.wordpress.com/2009/02/04/%D9%87%DA%A9-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%D8%8C-%D9%82%D8%B5%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%81-%D9%86%D8%A7%D9%86/" target="_blank">گزارشات یک وکیل دادگستری</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://1zandiq.wordpress.com/2009/02/04/%d9%88-%d9%87%da%a9%d8%b1%d9%8f%d9%88-%d9%88-%d9%87%da%a9%d8%b1%d9%8f%d9%88-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d9%88-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87-%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d9%84%d9%87%d8%a7%da%a9%d8%b1%db%8c%d9%86/">پندار خدا، توهم رستگاری</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://simekhardar.wordpress.com/2009/02/04/%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%87%da%a9-%d8%b4%d8%af/" target="_blank">سیم خاردار</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://majidbarcelona.wordpress.com/" target="_blank">مجید بارسلونا</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://badnevis.wordpress.com/2009/02/04/hack-balatarin/" target="_blank">بدنویس</a></p>
</td>
<td valign="top">
<p style="text-align: center;"><a href="http://farhadata.wordpress.com/2009/02/04/%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%da%a9%d9%84%d8%a7%d8%b3-%d8%ad%d9%84-%d8%aa%d9%85%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%af%d9%85%d9%88%da%a9%d8%b1%d8%a7%d8%b3%db%8c/" target="_blank">فرهاداتا</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://iris2m.blogfa.com/post-40.aspx" target="_blank">رنگین کمان</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://dastechapi.persianblog.ir/post/22/" target="_blank">دست چپی</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://brefuge.wordpress.com/2009/02/05/balatarin/" target="_blank">روی مدار زندگی</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://aryooblog.wordpress.com/2009/02/04/balatarin-will-remain-at-the-highest-rank/" target="_blank">آریو بلاگ</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://freeblog.ir/2009/02/04/%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%87%da%a9-%d8%b4%d8%af/" target="_blank">فری بلاگ</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://1farnaz.wordpress.com/2009/02/04/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c%d9%85-%d9%85%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c%d9%85-%d9%81%d8%b9%d9%84%d8%a7%d9%8b-%d8%a8%d8%a7/" target="_blank">آیات شیطان</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://shabah.wordpress.com/2009/02/04/%d8%ac%d9%86%da%af-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86/" target="_blank">شبح نوشتهها</a></p>
<p style="text-align: center;"><a href="http://meemarbaba.wordpress.com/2009/02/04/%d9%85%d9%82%d8%b5%d8%b1-%d9%87%da%a9-%d8%a8%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%da%a9%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/" target="_blank">معمار بابا و آجر وطنی</a></p>
</td><tr></table>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-13684376845352966562009-02-03T16:41:00.000-08:002009-02-05T09:12:18.406-08:00◂ حمله تروریست ها به سایت بالاترین<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiPbol6LW3uwySBQr6bqPkKTxLduA53IGnuqpKtG_yaUkIfScWgM5_s-N27LcQqx0AQ4jBtTD9YMld-J2ERqHHHNmOPKvuqAzYEYDfsDTGsBjInPvsPyJXP3IlSoF7oq8qmYjuYam5lAGBG/s1600-h/BalatarinHacked.jpg"><img style="float:left; border: 2px double black; padding: 3px; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 200px; height: 114px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiPbol6LW3uwySBQr6bqPkKTxLduA53IGnuqpKtG_yaUkIfScWgM5_s-N27LcQqx0AQ4jBtTD9YMld-J2ERqHHHNmOPKvuqAzYEYDfsDTGsBjInPvsPyJXP3IlSoF7oq8qmYjuYam5lAGBG/s200/BalatarinHacked.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5298738576331280002" /></a>
این خبر را برای آن دسته از دوستانی مینویسم که ممکن است سعی کرده باشند به سایت خوب «بالاترین» بروند و با صفحه زشتی که عکسش را اینجا میبینید روبرو شده اند و سردر گم هستند که بالاترین را چه شده است، و چه بسا دنبال جواب سر از اینجا در آورده باشند.
<p></p>
مدیران سایت <a href="http://twitter.com/balatarin">در «تویتر» یادداشتی گذاشته اند</a> که میگوید سایت هک شده است.
<p></p>
به هر حال تروریسم است و کاریش نمیشود کرد -مثل ویروس و میکروب، همیشه بوده است و همیشه هم خواهد بود. امیدوار باشیم که هرچه زودتر مدیران و صاحبان سایت موفق شوند تا زندگی را در سایت زیبای خودشان به جریان بیاندازند. شک نداشته باشیم که عشق، آزادی و زندگی بر سیاهی و وحشت و تخریب پیروز خواهند بود، و فراموش نکنیم که دلیل مورد حمله قرار گرفتن «بالاترین» موفقیت بیش از حد آن و استقبال بی سابقه ایرانیان داخل و خارج از کشور است، موفقیتی که ارباب زور را آنچنان به هراس انداخته است که فیلتر کردن سایت برایشان کافی به نظر نرسیده است و احساس کرده اند مجبورند دست به دامان ترور و خاموش کردن صدای مردم شوند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-5553207377888408392009-02-01T08:03:00.000-08:002009-02-01T20:35:19.659-08:00◂ فاتح داوس ؟!<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="border: 1px solid grey; padding: 2px; width: 150px;font-size:85%;color:beige;" ><a href="http://balatarin.com/permlink/2009/2/1/1521717">
<img style="float:right; margin:0 0 0px 0px; width: 16px; height: 16px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhlJPZqj9PfZzPWKeyjR0xP5NMJJFNB7-976W70hTIVmvPNnY8ZiucisUt1Q0MXp-Yoxiv0STehvGttHHOmwtR9r2F-2h1alKiUex8kQsZn1kHToQEebeycY44d9cZEGSiATSz95FLECTlz/s200/submit.jpg" border="0" />
لینک این مطلب در بالاترین</a></span>
<p></p>
<div style="border: 1px dotted blue; margin: 0pt 20px 0px 0pt; background: #1E90FF none repeat scroll 0% 0%; -moz-background-clip: -moz-initial; -moz-background-origin: -moz-initial; -moz-background-inline-policy: -moz-initial; float: left; text-align: center;">
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhXlp5wsthKuVbWpTcZHtA29abrZ7U4ArLg-366zQt_gK5It9i1WHeKU2InujSWrWvfHXU64LXVUNBcYPcuWIS-2MvDId9kKyDEQ6KVvSemwEhUBbOaWwdCfOZRCV4dLghmaGZOP2XL1U9W/s1600-h/AbsentErdogan.jpg"><img style="border: 1px dotted blue; margin: 0pt 0px 0px 0pt; padding: 0px; float: left; cursor: pointer; width: 200px; height: 135px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhXlp5wsthKuVbWpTcZHtA29abrZ7U4ArLg-366zQt_gK5It9i1WHeKU2InujSWrWvfHXU64LXVUNBcYPcuWIS-2MvDId9kKyDEQ6KVvSemwEhUBbOaWwdCfOZRCV4dLghmaGZOP2XL1U9W/s200/AbsentErdogan.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5297873354768665202" border="0" /> </a>
<br>
<span style="font-size:88%; color: white;">
شیمون پرز در این جلسه تلاش خواهد کرد تا
<br>
روابط بین اسرائیل و ترکیه را مرمت کند . . . </span>
</div>
اسرائیل روی جلسه ای در گردهمائی «داوس» که قرار بود پنج شنبهٔ گذشته «شیمون پرز»، رئیس جمهوری اسرائیل، و «رجب طیب اردوغان»، نخست وزیر ترکیه را برای اولین بار پس از جنگ غزه در کنار هم قرار دهد حساب های زیادی باز کرده بود.
<p></p>
صبح همان روز مثلا، شبکه ملی خبری «آرتص شوا» که این جلسه را به عنوان «اولین ملاقات سران دو کشور از پس از جنگ غزه» توصیف کرده بود،
<a href="http://www.israelnationalnews.com/News/News.aspx/129671">یکی از اهداف دولت اسرائیل در آن را به این ترتیب اعلام کرد:</a>
«رئیس جمهور شیمون پرز در این جلسه تلاش خواهد کرد تا روابط بین اسرائیل و ترکیه را که از بعد از جنگ غزه سرد بوده اند مرمت کند»
<p></p>
اما جلسه ای که سران اسرائیل با بیصبری در انتظارش بودند تا به مرمت روابطشان با دوست مسلمان مهم خود بپردازند به آن ترتیبی که مورد انتظار بود پیش نرفت، و به جای تعمیر شدن گسستگی ها، شکافی بسیار بزرگ و جدی بر رابطه بین دو کشور اضافه گشت.
<p></p>
پس از این که رئیس جمهوری اسرائیل، شیمون پرز، ساعاتی بعد از برخورد تند طیب اردوغان با وی در «داوس» با اردوغان تماس تلفنی گرفت،
<a href="http://english.sabah.com.tr/007DFDF14E6D4DCBA9E501D8DEB882F6.html">دولت و مطبوعات ترکیه اعلام کردند که «پرز» از «اردوغان» عذر خواهی کرده است</a>
. در همان روز مطبوعات ترک و اسرائیلی نیز اصرار کردند که این اتفاق «<a href="http://www.hurriyet.com.tr/english/domestic/10887694.asp?scr=1">به روابط محکم بین ترکیه و اسرائیل لطمه ای وارد نخواهد کرد</a>». شدت اصرار بر نفی ابعاد واقعی «اتفاق داوس» تا حدی بود که حتی صدای امریکا هم
<a href="http://www.voanews.com/english/2009-01-30-voa42.cfm"> وارد گود شد تا از قول شیمون پرز بنویسد </a>
که این واقعه «هیچگونه خللی در پیوند های بین اسرائیل و ترکیه» به وجود نیاورده است.
<p></p>
اما اینها همه در یکی روز اول بود، یکی دو روزی که ظاهرا هم دولت اسرائیل و هم مطبوعات مختلف تنشان به قول معروف هنوز گرم بود و شدت ضربهٔ وارده را متوجه نشده بودند. حالا، یعنی چند روزی بعد از آن اتفاق، به نظر میرسد که داستان در جهات متفاوتی گسترش یافته باشد.
<p></p>
در ترکیه، رفتار اردوغان جنبه های افسانه ای پیدا کرده است، به طوری که اردوغان را در چشم خیلی از ترک ها به جائی در آسمانها هم ردیف با سرداران اسطوره ای جنگهایشان با اروپائی ها فرستاده است، تا جائی که
<a href="http://www.hurriyet.com.tr/english/domestic/10903017.asp?scr=1">حتی حزب جمهوری خواه هم خودش را مجبور به موافقت و دفاع از برخورد اردوغان دیده است</a>
. زیاد وارد جزئیات این نخواهم شد، ولی اگر یک مشت به نشانه خروار میخواهید ببینید میتوانید از اینجا شروع کنید:
<a href="http://www.davosfatihi.com/"> این سایت اینترنتی را ببینید</a>
که در همین دو سه روزه به یادبود برخورد بین اردوغان و پرز ساخته شده است، و اسمش هست
«فاتح داوس
- Davos Fatihi».
سر رشته اخبار و مقاله های بسیاری را میتوانید از همین سایت «فاتح داوس» پیدا کنید و ادامه بدهید.
<p></p>
اما در طرف دیگر قضیه، دولت و مطبوعات اسرائیلی هم در دو سه روز به نظر میرسد نه تنها تازه درد ناشی از این حکایت را حس کرده باشند، بلکه ظاهرا کم کم متوجه ابعاد سمبلیک قضیه هم شده اند، و اینکه در میان مسلمانهای ترکیه و حتی دیگر کشورهای دنیای اسلامی چه تاثیر عمیقی گذاشته است این حرکت اردوغان. یکی از اولین نمود های صریح این شکاف هنگامی پیدا شد که
<a href="http://news.yahoo.com/s/afp/20090130/wl_mideast_afp/mideastconflictgazaturkeyisraeldeny_20090130100258"> اسرائیل و مطبوعاتش این خبر که «پرز» از اردوغان عذر خواهی کرده است را تکذیب کردند
</a>
، و دولت ترکیه هم در پاسخ به این تکذیب
<a href="http://www.hurriyet.com.tr/english/domestic/10895302.asp">متن آن مکالمه تلفنی را منتشر کرد</a>
که در آن «پرز» به وضوح از «اردوغان» عذر خواهی میکند.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://www.thememriblog.org/image/1756.jpg"><img style="border: 1px double red; margin: 0pt 0pt 10px 10px; padding: 2px; float: right; cursor: pointer; width: 187px; height: 138px;" src="http://www.thememriblog.org/image/1756.jpg" alt="" border="0" /></a>
حکایت برخورد اردوغان با پرز، که تنها نوک کوه یخی است و گوشه کوچکی از حکایت روابط بسیار مشکل بین اسرائیل و ترکیه بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، هنوز در مرحله شکفتن است و بعید نیست در چند روز آینده ابعاد جالبتری به خودش بگیرد. اما آنچه مسلم است در طی همین یکی دو روز گذشته چرخش با مفهومی را میتوان در مطبوعات اسرائیلی مشاهده کرد.
<p></p>
همان مطبوعاتی که قبل از ماجرای «داوس» از مرمت و بازسازی روابط بین اسرائیل و ترکیه میگفتند و حتی بعد از آن ماجرا هم اصرار داشتند که این مسئله کوچکی است و تاثیری بر روابط دو کشور نخواهد داشت، امروز لحن سخنشان را کاملا عوض کرده اند و سخن از تاثیرات مخربی میگویند که جریان «داوس» بر انواع و اقسام جنبه های زندگی و روابط ترکیه خواهد گذاشت، از سقوط بازار بورس و از دست دادن پشتیبانی «صندوق بین المللی پول -
IMF»،
تا شکست خوردن ترکیه در تلاشش برای پیوستن به اتحادیه اروپا در نتیجهٔ برخورد اردوغان با شیمون پرز.
<p></p>
تیتر امروز «ها آرتص» را ببینید مثلا، که مینویسد
«<a href="http://www.haaretz.com/hasen/spages/1060369.html">اسرائیل:رفتار اردوغان در داوس ممکن است امید ترکیه به پیوستن به اروپا را نابود کرده باشد</a>»
، یا مقاله امروز رادیو اروپای آزاد (رادیو فردا) را بخوانید
، که تحت تیتر
«<a href="http://www.rferl.org/content/Erdogans_Outburst_Could_Damage_Turkeys_International_Standing/1377468.html">برخورد تند اردوغان میتواند روابط بین المللی ترکیه را به خطر بیاندازد</a>»
چرخش بیش از پیش ترکیه به سوی دنیای اسلام را نقد میکند، و بخصوص این تصمیم و تاکید دولت ترکیه را که «حماس» نباید به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شود و هر گونه مذاکراتی در مورد صلح نیز باید با شرکت این گروه انجام گیرد.
<p></p>
اگرچه چند سال است که ترکیه به نحو واضحی افق پیش روی خود را از غرب به شرق چرخانده است، اما اکنون به نظر میرسد که این تغییرات کمّی به مرحله ای از انباشت رسیده اند که بتوان منتظر تحولات جدی کیفی در مدل سنتی روابط بین ترکیه با امریکا و اسرائیل و حتی با کشورهای اروپائی بود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-10861404536788679972009-01-28T12:35:00.000-08:002009-02-01T09:37:27.501-08:00◂ کشف دلایل علمی ممنوعیت دوچرخه سواری «خواهران» در جمهوری اسلامی (گزارش تصویری)<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="border: 1px solid grey; padding: 2px; width: 150px;font-size:85%;color:beige;" ><a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/29/1515537">لینک این مطلب در بالاترین</a></span>
<p></p>
<div style="border: 1px dotted black; margin: 0pt 10px 0px 0pt; background: beige none repeat scroll 0% 0%; float: left; text-align: center;">
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhS_fcIXqARicSfmIfhq9D8yTDmRllO4QvNXqSmNV_w4LWUvvsaSMhSrxs7yV-5-LmbNUdK1C-keO8Z2-I6L680ikksBX0O9NLzu3O7lQamUcN0BgG9X8J-6xXzMWsTZ2D9PAyhRXJErmv5/s1600-h/Mamnou.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0pt 0px 0px 0pt; padding: 0px; float: left; cursor: pointer; width: 200px; height: 129px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhS_fcIXqARicSfmIfhq9D8yTDmRllO4QvNXqSmNV_w4LWUvvsaSMhSrxs7yV-5-LmbNUdK1C-keO8Z2-I6L680ikksBX0O9NLzu3O7lQamUcN0BgG9X8J-6xXzMWsTZ2D9PAyhRXJErmv5/s200/Mamnou.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296557788553782098" border="0" /></a>
<br>
<span style="font-size:78%;">
بر اساس فتوای مقام معظم رهبری
<br>
دوچرخه سواری بانوان در انظار عمومی
جایز نمیباشد
</span>
</div>
اخیرا خبرگزاری «پی پی - ان ان» یک گزارشی تهیه کرده بود از ایران تحت عنوان «از اعماق»، و در یکی از برنامه های آن گزارشگر رو نشون میداد که مات و متحیر مانده بود از اینکه با چه دقت و تاثیری نتایج تحقیقات علمی جدید درستی برخی از قوانین و رسوم جمهوری اسلامی را کاملا اثبات کرده است. بخصوص یکی از این تحقیقات علمی که خیلی روی خود من هم تاثیر عمیقی گذاشته، تا حدی که گفتم حتما باید اینجا هم ذکر کنم که همه در جریان قرار بگیرند تا کمی متوجه بشویم که این انتقاد های بی جا و بی جهتی که اغلب نسبت به جمهوری اسلامی و قوانین اجتماعیش میکنیم در اصلش هیچ پایه و اساسی ندارند و همه شان در نتیجهٔ تاثیرات مخرب بوقهای شیطان غربی است که کر و کورمان کرده است.
<p></p>
اما این تحقیقی که گفتم کاری است از محققان قسمت روانشناسی اجتماعی در دانشگاه امام جعفر صادق، که در حال حاضر یکی از معتبر ترین دانشگاه های ایران و خاور میانه است، و حتی در سطح بین المللی هم اهل فن خبر دارند که جزء پنج یا ده دانشگاه برتر دنیا محسوب میشود (که البته این واقعیت را شما هرگز از رسانه های غربی نخواهید شنید، و دلیلش هم واضح است). البته تحقیق مزبور علمی است و پر از جزئیات، که نه خواننده های ما اینجا دانشش را دارند، و نه اصلا احتیاجی هم هست، چون به حمدالله دوستان در ضمن انجام تحقیقات عکس های زیادی هم گرفته اند که به راحتی یکجور گزارش تصویری میشود. پس اجازه بدهید تا مستقیم برویم و این گزارش تصویری را با هم ببینیم.
فقط اینرا اختصارا عرض کنم خدمتتان، که این پروژه تحقیق با دو هدف مختلف انجام شده، که عبارت باشد از بررسی علمی در زمینه دو قلم از قوانین جاری: یکی تاثیرات منفی حضور خواهران در استادیوم های ورزشی، و دیگری تاثیرات مخرب سوار شدن دوچرخه توسط خواهران.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس اول: «قبل از». این نوع تصاویر را در اصطلاح علمی به عنوان تصاویر «قبل از» میشناسند، چون وضعیت «سوژه» های تحقیق را پیش از شروع آزمایشها نشان میدهد. همانطور که میبینید سوژه های این تحقیق علمی چند تا از خواهران در یک دبیرستان هستند، در شهری که نامش را به دلائل اخلاقی ذکر نخواهیم کرد. مشاهده میفرمائید که این گروه از خواهران بسیار عفیف و پاکدامن هستند، کما اینکه حجاب خود را به بهترین نحو ممکنه حفظ کرده اند، و در اطرافشان هم متون دینی آویزان کرده اند که بادهای زهرآگین شهوت زائی که اغلب در کوچه ها و خیابانها میوزند نتوانند شیاطین را بر بال خود وارد محیط درس مقدس آنها کنند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgvGrvHygF9MevqW-5V3hOsN_hUOymQHjhKCu0DwbtdJ13OPELWYiLgqe5EtCOGnyyq4szgFE1tUj7OiSei6rBgJeohNNymREaDHjT1g5Xa3To4nipMgjrraicZCN__0PR-VEhJo66OP3Fy/s1600-h/Dokhtaraan.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 240px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgvGrvHygF9MevqW-5V3hOsN_hUOymQHjhKCu0DwbtdJ13OPELWYiLgqe5EtCOGnyyq4szgFE1tUj7OiSei6rBgJeohNNymREaDHjT1g5Xa3To4nipMgjrraicZCN__0PR-VEhJo66OP3Fy/s320/Dokhtaraan.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296446378214111522" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس دوم: «قبل از». این تصویر هم باز چند تن از خواهران سوژهٔ تحقیق را قبل از شروع آزمایشها نشان میدهد، که همانطور که مشاهده میفرمائید در مسجد محله گرد آمده اند و در کمال عفت و متانت مشغول درس خواندن و آماده شدن برای امتحانات مدرسه شان هستند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg6R4lXCJlpnlpRRsW1M83QPGHNIdnrdWbSAoMxONV3F0y2J9dUvghA-n7jw6_Eh6Pf0yC1VVSCpQNgVFmz20qEmYSC_pGCvIBOrpjt4ALWHA3Dg4uH4HzSnv_l0X9b5Tah5yi3OrdW2S0X/s1600-h/Studying.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 240px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg6R4lXCJlpnlpRRsW1M83QPGHNIdnrdWbSAoMxONV3F0y2J9dUvghA-n7jw6_Eh6Pf0yC1VVSCpQNgVFmz20qEmYSC_pGCvIBOrpjt4ALWHA3Dg4uH4HzSnv_l0X9b5Tah5yi3OrdW2S0X/s320/Studying.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296482809805654610" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس سوم: روز اول. اینجا خواهران سوژه را مشاهده میکنید در روز اول تحقیق، که از دبیرستان خود خارج شده اند و به سوی محل برگزاری آزمایش ها میروند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg7m3duPkeU_xQrMqsAzEOnvWNV15w4igbNGt2o6bd2-rCBhrf2lH9KzS-rtTP4ZmNe4VIXjyag9KsQ-co-lPaZsM_KmRZG85kUArhl19V_drnJNrOkd8mHppgYoNmGMVx60_I9SAL9NDzn/s1600-h/GettingReady.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 240px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg7m3duPkeU_xQrMqsAzEOnvWNV15w4igbNGt2o6bd2-rCBhrf2lH9KzS-rtTP4ZmNe4VIXjyag9KsQ-co-lPaZsM_KmRZG85kUArhl19V_drnJNrOkd8mHppgYoNmGMVx60_I9SAL9NDzn/s320/GettingReady.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296484101207712834" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس چهارم: تجهیزات. در این عکس لوازم و آلاتی که در انجام آزمایش ها مورد استفاده قرار گرفته اند را مشاهده میکنید.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiHD1d88Vn2gY1Ga8SA5Ftc7Ubox8PsD-V0kDK-3RFpNZxTX7g3Q8zxTK50O9jfZ-DkZXYDMQ5VnxxDEiEeSqRu9jgb-gf17sBfkypTI3XcRD3xozzWv8lNZvR5yCEupmwtUZdAbrdQL7xq/s1600-h/Bicycles.JPG"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 240px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiHD1d88Vn2gY1Ga8SA5Ftc7Ubox8PsD-V0kDK-3RFpNZxTX7g3Q8zxTK50O9jfZ-DkZXYDMQ5VnxxDEiEeSqRu9jgb-gf17sBfkypTI3XcRD3xozzWv8lNZvR5yCEupmwtUZdAbrdQL7xq/s320/Bicycles.JPG" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296449299747078978" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس پنجم: سایت تحقیق. این تصویر محل برگزاری آزمایش ها را نشان میدهد. به دلایل فنی و اخلاقی از افشای نام این محل معذوریم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjsgDh0saRn4iCpivntaCdovZA_NuHDPLKkhGoM_BrKLljIhkn8SvgQBEC_qe2qZZ9_-gHVHsDic9jjuHqkRxEjqN3Z9G46hUoIIPPVAP-YJkSpHJxPvHxu2yj4euE-sJRUVs4PTJlcNo07/s1600-h/Estadiom.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 240px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjsgDh0saRn4iCpivntaCdovZA_NuHDPLKkhGoM_BrKLljIhkn8SvgQBEC_qe2qZZ9_-gHVHsDic9jjuHqkRxEjqN3Z9G46hUoIIPPVAP-YJkSpHJxPvHxu2yj4euE-sJRUVs4PTJlcNo07/s320/Estadiom.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296490602028212978" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
عکس ششم: آغاز. در این تصویر خواهران را در لحظهٔ شروع تست روانی مشاهده میکنید. نکتهٔ جالب این عکس در آنست که با کمی دقت متوجه خواهید شد که اگرچه هنوز فقط در آغاز آزمایش هستیم، همانطور که میبینید سر و وضع خواهران به نحو زننده ای به سوی فحشا و بی بند و باری سوق پیدا کرده است. از این لحظه به بعد محققان این سوژه ها را به مدت سه هفته در محل برگزاری تحقیق به حال خودشان رها کردند. البته غذا و آب و مایحتاج دیگر به اندازه کافی برای یک ماه در اختیار آنها قرار داده شده بود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj1Uobf36A3NpJlC45vVil45TFo6I1R5q7MjoBvJSYl-YkMvnoOjK8NyQHlOFJoa3V1lqEWOY_gaaT6lw_Sj5kD5wqJb6gtWg0dLquZpz5GV1L4KBf2ib-ga0efu9qi4Oz5iNWm1Rwm_W42/s1600-h/AtTheBegining.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 208px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj1Uobf36A3NpJlC45vVil45TFo6I1R5q7MjoBvJSYl-YkMvnoOjK8NyQHlOFJoa3V1lqEWOY_gaaT6lw_Sj5kD5wqJb6gtWg0dLquZpz5GV1L4KBf2ib-ga0efu9qi4Oz5iNWm1Rwm_W42/s320/AtTheBegining.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296449500648663330" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
و سرانجام آخرین و تکان دهنده ترین تصویر این گزارش، یا همان «بعد از». این وضعیتی است که وقتی محققان حدود سه هفته پس از آغاز تست به محل برگزاری تحقیقات برگشتند با آن روبرو شدند. ببینید که به چه نحو اسفبار و چندش آوری چند «دوچرخه» به ظاهر ساده و بی خطر در یک «استادیوم» در عرض سه هفته خواهران زیبای محجبه و عفیفه ای را به چنین عفریته های زشتی تبدیل کردند. آیا پس از دیدن این تصاویر جای تردیدی برای شما میماند که قوانین الهی جمهوری اسلامی همه بر پایه علم الهی بنا شده اند؟.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqUVMqFjZVIS1uz89e2sc2_KkmRc3WKL-TQQsaKNlYyQKhTmyu8-g0atwox5q0yywRFe8P_YUDgsbor-volWxlfJvrBdZO_vEFXMvskq9A0H6QaRw0jQR6TrYXNYbaikK2JAzDf1ww9iBk/s1600-h/AtTheEnd.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0px auto 10px; padding: 3px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 320px; height: 191px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqUVMqFjZVIS1uz89e2sc2_KkmRc3WKL-TQQsaKNlYyQKhTmyu8-g0atwox5q0yywRFe8P_YUDgsbor-volWxlfJvrBdZO_vEFXMvskq9A0H6QaRw0jQR6TrYXNYbaikK2JAzDf1ww9iBk/s320/AtTheEnd.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5296449676078025538" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
دوست من! اینست مظاهر تمدنی که غرب روز و شب از بلندگوهای ابلیسی خودش به گوش تو فرو میکند. این تصاویر مرگبار عفریته های وحشتناک را با چشم خودت ببین، و روزی را مجسم کن که زنان و دختران در خیابانهای شهرت به این شکل در آیند! آیا موی بر تنت راست نمیایستد از چنین تجسمی؟
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com6tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-90228598677174785372009-01-27T05:07:00.000-08:002009-01-28T19:55:09.644-08:00◂ اوباما اولین مصاحبه تلویزیونیش را به «العربیه» داد !<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="border: 1px solid grey; padding: 2px; width: 150px;font-size:85%;color:beige;" ><a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/27/1514555">لینک این مطلب در بالاترین</a></span>
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg27Vdl3DI6J6b0sWnTScUr2-4gkrBDMN-h0I6kc8yz0NWMzUqfhElumZUtLZEn2vnJk5coAzhYnLrFlb__Ytp31friogKNSwFDIbwmBUEYTjS74koOwFo8hZ9K8fpNZL_obeAcHpRWUSpj/s1600-h/AlarabiahObama.jpg"><img style="border: 1px dotted grey; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 281px; height: 304px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg27Vdl3DI6J6b0sWnTScUr2-4gkrBDMN-h0I6kc8yz0NWMzUqfhElumZUtLZEn2vnJk5coAzhYnLrFlb__Ytp31friogKNSwFDIbwmBUEYTjS74koOwFo8hZ9K8fpNZL_obeAcHpRWUSpj/s320/AlarabiahObama.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5295960161639790866" border="0" /></a>
امروز اعلام شد که باراک اوباما، رئیس جمهوری جدید ایالات متحده اولین مصاحبه تلویزیونی خودش را به جای «سی ان ان» یا «ان بی سی» یا دیگر شبکه های عمدهٔ امریکائی، با یک شبکه تلویزیونی عربی، یعنی «العربیه» انجام داده است. شبکه العربیه در دوبی مستقر است و با پول سعودی میچرخد.
<p></p>
من خود مصاحبه را ندیده ام هنوز، اما اصل همین خبر جالب توجه است. احتیاج به تفسیر و شاخ و برگ زیادی هم ندارد این موضوع، چرا که به قول معروف آفتاب آمد دلیل آفتاب. اینکه یک رئیس جمهوری امریکائی اولین مصاحبه تلویزیونی خودش بعد از به ریاست رسیدن را به یک شبکه عربی بدهد (حالا العربیه یا هرچه) به هر حال سنت شکنی بزرگی است که آدم را امیدوار میکند حرفهای او فقط برای جذب رای نبوده و هنوز پای قولهای قبل از ریاستش ایستاده است.
<p></p>
اما حالا که این را گفتم، یک نکته کوچک هم اضاف کنم البته، که برمیگردد به جمله ای که اقای اوباما گفته است در رابطه با این مصاحبه اش. <a href="http://abcnews.go.com/International/wireStory?id=6738907"> خبرگزاری «ای بی سی» از قول ایشان نقل میکند،</a> که به العربیه گفته، «وظیفه من اینست که به دنیای اسلام این مطلب را برسانم که امریکائی ها با شما دشمنی ندارند.» و بعد هم اضافه کرده که «هیچ دلیلی وجود ندارد که امریکا و دنیای اسلام نتوانند به همان احترام و همکاری که حتی تا همین بیست سی سال پیش بین ما وجود داشته باز گردند».
<p></p>
اگر چه مثل تمام حرفهائی که این چند روزه در مورد تصمیمهای مختلف «اوباما» زده ام باز میخواهم با این نکته شروع کنم که هنوز برای قضاوت کردن ایشان و افکارش خیلی زود است، اما اجازه بدهید عکس العملم را به این نقل قول را بگویم برایتان، که چندان مثبت و امیدوار کننده نبود راستش. موضوع برای من این است که این نقل قول، مخصوصا قسمت دومش راجع به «بیست سی سال پیش»، استنباطی که من ازش میکنم اینست که متاسفانه فاقد پرسپکتیو تاریخی است راجع به نقش امریکا در دنیا، یا لااقل نقش و طبیعت رابطه اش دنیای اسلام، یا حتی با دنیای عرب. منظورم اینست که وقتی ایشان یک دوره ای قبل از بیست سی سال اخیر و میگویند روابط بین امریکا و دنیای اسلام خوب بوده و قصد بازگشت به آن را دارند، هر کسی که کمی با تاریخ آشنا باشد فورا شروع میکند به خاراندن سر خودش که یک جای این حرف شدیدا عیب دارد.
<p></p>
البته دقیقا همینجاست که به همان نکته برمیگردیم که برای انجام قضاوت «جدی» در مورد ایشان و دیدگاه و رفتارشان در مقام ریاست جمهوری هنوز زود است، و اجازه بدهید تا من هم اینکار را نکنم. به هر حال امید من این است که این جمله فقط یک اظهار نظر سهوی یا یک «اشتباه» تصادفی باشد، هرچند که احتمال درست بودن اینطور تعبیری بسیار کم باشد. باید صبر کرد و دید. مثلا محتوای همین مصاحبه به احتمال زیاد موضوعات به درد بخوری خواهد داشت که اگر فرصت شد حتما خدمتتان عرض خواهم کرد....
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-38861729972201708002009-01-26T12:27:00.000-08:002009-01-29T07:36:40.461-08:00◂ گرچه باشد در نوشتن رایس رایس ...<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="border: 1px solid grey; padding: 2px; width: 150px;font-size:85%;color:beige;" ><a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/26/1511775">لینک این مطلب در بالاترین</a></span>
<p></p>
<DIV style="float: left; background:beige; border:1px dotted black; text-align:center; margin: 0pt 10px 0px 0pt">
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhMO4GHZrwE8KQNhta58jADh_-3LBrqyewZegFYWQ7BztZO6jhZFWtvA9CzmwdBzAHOBIKZrXc_cS3dJ47mv1jYSRCXBprc30qRDo3QegD7lwfOKPylkudtHhhjS7vVAZJ1PIBcutglofqf/s1600-h/SusanRice.jpg"><img style="border: 1px dotted gray; margin: 0pt 0px 0px 0pt; padding: 0px; float: left; cursor: pointer; width: 162px; height: 187px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhMO4GHZrwE8KQNhta58jADh_-3LBrqyewZegFYWQ7BztZO6jhZFWtvA9CzmwdBzAHOBIKZrXc_cS3dJ47mv1jYSRCXBprc30qRDo3QegD7lwfOKPylkudtHhhjS7vVAZJ1PIBcutglofqf/s200/SusanRice.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5295706149088639122" border="0" /></a>
<br>
Dr. Susan E. Rice
</div>
بعد از<a href="http://namportokwa.blogspot.com/2009/01/blog-post_23.html"> انتخاب مایوس کننده اوباما برای وزارت امور خارجه اش</a>، جای خوشحالی است که در انتخاب مهم دیگری مثل سفیر ایالات متحده در سازمان ملل ظاهرا او موفق شده تا انتخابش را به سلیقه خود و رها از فشارهای سیاسی و درون حزبی انجام دهد.
<p></p>
<a href="http://womensissues.about.com/od/influentialwomen/p/SusanERice.htm">دکتر «سوزان الیزابت رایس
Susan Elizabeth Rice»</a>
امروز اعتبار نامه اش را به عنوان نماینده جدید ایالات متحده به «بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل ارائه کرد تا یکی از جوانترین نمایندگان تاریخ امریکا در سازمان ملل شود. و اجازه بدهید از همین اول بگویم که خیر، نه تنها هیچ گونه ارتباط خویشاوندی بین سوزان رایس و کاندولیزا رایس نیست، بلکه در حقیقیت این دو نفر از لحاظ اندیشه و گرایشات سیاسی به قطبهای متضادی نسبت دارند.
<p></p>
البته باز هم میگویم که هنوز بسیار زود است برای قضاوت کردن تصمیمهای اوباما و جهتهای سیاسی دولت وی، اما به هر حال تفاوت بین فردی مثل خانم سوزان رایس و کسی مثل
<a href="http://en.wikipedia.org/wiki/John_R._Bolton">جان بولتون</a>
به همان اندازه تفاوتهای بین اوباما و بوش واضح و غیر قابل انکار است، و پیش بینی نوع تاثیری که این افراد بر رابطه ایالات متحده با دنیای خارج خواهند گذاشت چندان مشکل نیست، کما اینکه همین امروز <a href="http://www.foxnews.com/politics/first100days/2009/01/26/ambassador-restates-obama-position-direct-diplomacy-iran/"> در اولین سخنان عمومیش</a>، خانم رایس چهرهٔ متفاوتی از دیپلماسی جدید امریکا را به نمایش گذاشت.
<p></p>
به هر حال انتخاب این خواهر سیه چرده مان را به عموم دوستداران صلح و تفاهم تبریک میگویم، و مشتاقانه در انتظارم تا نمونه های بارز تری از تفاوت شخصیتها و برخوردهای این «رایس» و آن «رایس» را به زودی ببینیم، و بخصوص تفاوت تاثیر سیاسی ناشی از شخصیتهای متفاوت خانم سوزان رایس و یکی مثل جان بولتون را به مرور با هم مشاهده کنیم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://www.telegraph.co.uk/telegraph/multimedia/archive/00777/barack-obama-susan-_777858c.jpg"><img style="display:block; margin:0px auto 10px; border: 1px double navy; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 404px; height: 269px;" src="http://www.telegraph.co.uk/telegraph/multimedia/archive/00777/barack-obama-susan-_777858c.jpg" border="0" alt="" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-38672743261454698472009-01-24T11:18:00.000-08:002009-01-26T12:07:41.268-08:00◂ کشتی طوفان زدهٔ امریکا و بار سنگینی به نام اسرائیل<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="border: 1px solid grey; padding: 2px; width: 150px;font-size:85%;color:beige;" ><a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/25/1510906">لینک این مطلب در بالاترین</a></span>
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjTM1JzNRBbv06YaBVBCE89nl7NY14A-cQgabetu1xLa-9ywyD2VE1SlpbglE2mKOZyEiN5oaleqv860W7OXoDTUHpu5Zi1hM34zol1zN5g3T933bT7zJyWSn7n53bHm6aX9Iz4WMgYNdkq/s1600-h/IsraeliPrimeMinisterAttendsJuly4thReception.jpg"><img style="border: 1px dashed black; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 170px; height: 115px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjTM1JzNRBbv06YaBVBCE89nl7NY14A-cQgabetu1xLa-9ywyD2VE1SlpbglE2mKOZyEiN5oaleqv860W7OXoDTUHpu5Zi1hM34zol1zN5g3T933bT7zJyWSn7n53bHm6aX9Iz4WMgYNdkq/s200/IsraeliPrimeMinisterAttendsJuly4thReception.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5295313262011108098" border="0" /></a>
<a href="http://www.newsweek.com/id/181329">
مجلهٔ «نیوزویک -
Newsweek»
دیروز مقاله ای داشت
</a>
که عنوان صفحه اش هست، «بعد از غزه، اسرائیل خود را در انزوا میابد»، و تیتر خود مقاله هم به این شرح است:
Israel Has Fewer Friends Than Ever, Even In America اسرائیل از هر زمانی کمتر دوست دارد -حتی در آمریکا.
<p></p>
و باز، انگار برای اینکه مطمئن شود این پیغام غیر قابل باور حقیقتا در ذهن خواننده نشسته است، متن اصلی را هم با این جمله شروع میکند: «اسرائیل هیچوقت تا اینحد منزوی نبوده است». و شرح میدهد که چطور افکار عمومی در دنیا تا حدی بر علیه اسرائیل انگیخته شده است که حتی بهترین دوستش، یعنی ایالات متحده هم، که تا کنون ۴۱ قطعنامهٔ شورای امنیت بر علیه اسرائیل را به سادگی «وتو» کرده است، قادر نبود در معادلات اخیر در سازمان ملل به راحتی مثل همیشه قطعنامه ای را که بر علیه رفتار اسرائیل در غزه منتشر شده بود وتو کند، تا جائی که حتی پس از دخالت شخصی و تماس مستقیم ایهود اولمرت با جرج بوش، امریکا باز هم «جرات نکرد» قطعنامه را وتو کند، و تنها توانست از رای دادن امتناع کند .
<p></p>
اما در رابطه با، و اضافه بر مشکل انزوای سیاسی، اسرائیل با مشکل جدی دیگری نیز روبروست، یعنی اتهام ارتکاب جنایات جنگی در طی حمله اخیر به غزه. در واقع مسئله جنایات جنگی تا حدی جدی شده است که امروز دولت اسرائیل خود را مجبور یافت تا در اولین اظهارات مستقیم در رابطه با این اتهامات به سربازان خود دلگرمی بدهد که آنها را در مقابل دادگاههای بین المللی تنها نخواهد گذاشت.
<p></p>
خبرگزاری <a href="http://uk.reuters.com/article/usTopNews/idUKTRE50O0XO20090125">رویترز مثلا در این مورد نوشته است</a>
که امروز (یکشنبه) ایهود اولمرت در عکس العمل به فشارهای افزاینده بین المللی برای رسیدگی قضائی به اتهام جنایات جنگی اسرائیل در
غزه گفته است، «فرماندهان و سربازانی که به غزه فرستاده شدند باید بدانند که از دادگاههای مختلف در امان خواهند بود، و اسرائیل در این جبهه به آنان کمک خواهد کرد و از آنان دفاع خواهد کرد، درست همانطوری که آنها با بدن هایشان در طی عملیات غزه از ما دفاع
کردند»
<p></p>
از این گذشته، رویترز همچنین گزارش میدهد که «هفته گذشته مسئولان امنیت ارتش همچنین تمام مطبوعات خبری داخلی و خارجی در اسرائیل را موظف کردند که
<a href="http://uk.reuters.com/article/usTopNews/idUKTRE50O0XO20090125">صورت تمام فرماندهانی که در جنگ غزه شرکت داشته اند باید در تمام عکس ها و فیلم های خبری محو بشوند </a>
، از ترس اینکه این افراد شناسائی و در سفرهای خارج از کشور دستگیر شوند».
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhw8HpUihuXYcQExVlhROa_aHahc2MErQO0WH5NVX8b0v9tyZ0XMqTfiOd0Rnq1hdVLv86J4oMon7KMM9Ykrkl9f4de7pJNTuXXrMehcbBTt-5keuTWaCxIySVUf2iwGh6YzeS8xL8yzrxH/s1600-h/Shipstorm.jpg"><img style="border: 1px double black; margin: 0pt 0pt 10px 10px; padding: 2px; background: brown none repeat scroll 0% 0%; float: right; -moz-background-clip: -moz-initial; -moz-background-origin: -moz-initial; -moz-background-inline-policy: -moz-initial; cursor: pointer; width: 200px; height: 118px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhw8HpUihuXYcQExVlhROa_aHahc2MErQO0WH5NVX8b0v9tyZ0XMqTfiOd0Rnq1hdVLv86J4oMon7KMM9Ykrkl9f4de7pJNTuXXrMehcbBTt-5keuTWaCxIySVUf2iwGh6YzeS8xL8yzrxH/s200/Shipstorm.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5295315774111135650" border="0" /></a>
با توجه به انزوای بیش از پیش اسرائیل در صحنه بین المللی و مشکلات قانونی که به نظر میرسد به زودی دامن دولت و ارتش کشور را خواهند گرفت، اکنون نقش پشتیبان و یار عمدهٔ آن کشور، یعنی ایالات متحدهٔ امریکا نه تنها در زیر ذره بین افکار عمومی جهان قرار گرفته است، بلکه به دلایل متعدد، بسیار مشکل و پیچیده تر نیز شده است.
به این ترتیب سئوال عمده ای که بیش از پیش در انتظار پاسخ مانده است رئیس جمهور جدید امریکا است و زاویه ای که دولت او برای برخورد با خاور میانه انتخاب خواهد کرد. از سوی دیگر لااقل تا این لحظه چنین به نظر میرسد که رئیس جمهوری جدید راه حل ساده تر، یعنی ادامهٔ سیاستهای قدیمی را در پاسخ به این سئوال برگزیده باشد. اگرچه با توجه به روند تفاوتهای اساسی که بین اوباما و دولتهای قبلی وجود دارد این امید را نمیتوان کاملا نادیده گرفت که شاید در دراز مدت دولت اوباما موفق شود دیدگاهها و برخوردهای تازه ای در مورد مسئله اسرائیل را به نمایش بگذارد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-88679618638067646812009-01-23T08:46:00.000-08:002009-01-24T09:26:27.068-08:00◂ اولین اشتباه مهم اوباما ؟<div style="text-align: right;">
</div><div style="text-align: right;">
</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/24/1509185">
لینک این مطلب در بالاترین</a>
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjlyAiIlC8lI_fLoluvu1aVQmHHlq91ojEmnGpQjzGs1Zo_L8fn2_Ae0SAaXqHoDqOY8ecuPRAnPO139fpCn2f_sxPGM9NNigR1V6laS39tf_Isx5ZnwfZXzhA0ktBvg7IwcQx4ff2VtwDe/s1600-h/Hillary.jpg"><img style="border: 1px double navy; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; padding: 2px; cursor: pointer; width: 113px; height: 152px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjlyAiIlC8lI_fLoluvu1aVQmHHlq91ojEmnGpQjzGs1Zo_L8fn2_Ae0SAaXqHoDqOY8ecuPRAnPO139fpCn2f_sxPGM9NNigR1V6laS39tf_Isx5ZnwfZXzhA0ktBvg7IwcQx4ff2VtwDe/s200/Hillary.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5294644101256218098" border="0" /></a>
شاید هنوز برای قضاوت نهائی زود باشد، اما هرچه میکنم این صدای نق نقی که پشت کله ام یک ریز دارد میگوید اوباما اشتباه بزرگی کرده است را نمیتوانم ساکتش کنم.
<p></p>
جزئیات این قضیه را در متن دیگری خواهم نوشت، ولی مسئله سر هیلاری کلینتون است و اینکه اوباما او را برای وزارت خارجه اش انتخاب کرد. باز هم روشنتر بگویم، مسئله ام سر دیدگاه و طرز فکری است که هیلاری کلینتون دارد در مورد خاور میانه، بخصوص در مورد ایران و در مورد مسئلهٔ اسرائیل.
<p></p>
در اینکه به هر حال کلینتون از بوش و یا رایس مثبت تر است و دیدگاه بازتری نسبت به دنیا و نیز در مورد خاور میانه دارد به هر حال شکی نیست، ولی مسئله اینجاست که او به اندازه «کافی» متفاوت نیست که بتواند جوابگوی خط مشی سیاسی جدیدی باشد که اوباما دنبال آن است.
<p></p>
همانطور که گفتم، جزئیات را جای دیگری بحث خواهم کرد، ولی یک مکالمه کوتاهی که با یکی از آشنایانم داشتم را میخواهم بگویم برایتان، که فکر میکنم کمی چارچوب موضوع را روشنتر کند. دوستم یهودی امریکائی است و شدیدا طرفدار اسرائیل و بخصوص طرفدار سیاستهای خشن علیه به قول خودش «تروریستهای فلسطینی». یادم است روزهائی که مبارزات انتخاباتی درون-حزبی دموکراتها تمام شده بود و مشخص شد که اوباما برنده شده، این دوستم خیلی حالش گرفته بود، و توضیح میداد که دلیل اصلیش هم این بود که اوباما برای اسرائیل بد خواهد بود، چون «اصلا نمیدونه واقعیت در خاور میانه چیه، و تحت تاثیر احساساتش هست و شروع به همدردی با تروریستها خواهد کرد»، کما اینکه چندی بعدش هم وقتی رسانه های دست راستی جمهوری خواه شروع به ترساندن مردم کردند که اوباما «با تروریستها چای خورده است» (<a href="http://www.nytimes.com/2008/10/12/opinion/12rich.html?_r=1">رجوعشان به این قضیه بود که اوباما با «ویلیام آیرز»، یک چپ گرای سابق و مشهور به طرفداری از فلسطینی ها صحبت و خوش و بش کرده بود</a>) این دوستمون اومد که ببین، دقیقا همین رو میگفتم، هنوز هیچی نشده معلوم شد که وحشت من از رئیس جمهور شدن اوباما بی جهت نبود
<p></p>
خلاصه این گذشت و اوباما رئیس جمهور شد، و به هر دلیلی که فقط اوباما میدونه و یک مشت ادم دیگه، هیلاری کلینتون رو هم انتخاب کرد به عنوان وزیر امور خارجه اش. البته کلینتون هم اولین کاراش انتخاب مسئولانی برای خاور میانه بود، که بعد ها بیشتر راجع به آن خواهم نوشت. اما چیزی که میخواستم بگم اینبود که دیروز همون دوست یهودیم رو دیدم که گل از گلش شکفته بود و میگفت بالاخره خیالم راحت شد. پرسیدم از چه خیالش راحت شده، و برام شرح داد که تعطیلات کریسمس که برای دیدار قوم و وخویشها به اسرائیل رفته بوده، خیلی از خانواده و دوستان حسابی نگران بوده اند سر اینکه اوباما رئیس جمهور امریکا شده.
<p></p>
دوستم شرح داد که در درجه اول اونها (اقوام و دوستهای اسرائیلیش) میخواستند که مک کین رئیس جمهور بشه. اما در غیاب مک کین، اونها حاضر بودند کلینتون را هم قبول کنند، ولی اینکه اوباما بخواد رئیس جمهور بشه واقعا براشون قبولش خیلی مشکل بود، و از وقتی که معلوم شد اوباما انتخاب شده همه شون در ناراحتی بودند و میگفتند حالا دیگه امریکا هم طرفداری تروریستها را خواهد کرد. ولی بعد از اینکه معلوم شد کلینتون مسئول روابط خارجی دولت اوباما خواهد بود، همه یک نفس راحتی کشیدند، چون کلینتون خیلی بهتر از اوباما در جریان خاور میانه هست و میشناسه و میدونه داستان از چه قراره.
<p></p>
این داستان را نقل کردم که به تلویح شرح داده باشم مسئله من با کلینتون چی هست. اما امیدوارم به زودی فرصت کنم یک متن مشروح تر و مستند تری در اینمورد بنویسم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com7tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-32319594857130807262009-01-22T05:39:00.000-08:002009-01-22T05:40:18.799-08:00◂ فرق اوباما با دیگران !<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgsdMyK9-egf_sr6A28mDvrBffS4DEykCEntxfYPfMbWV1Rj6nG96R5NlStx4aeYP4hHdYA-ACcjEewjRLmxP9RkLedhyphenhyphen9FhSAATCSa37sB0aQsqvbDSDSmYQPzG62WesCYl3t46NPtJNRN/s1600-h/Obama-HopeProgress.jpg"><img style="float:left; border: 1px double navy; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 200px; height: 150px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgsdMyK9-egf_sr6A28mDvrBffS4DEykCEntxfYPfMbWV1Rj6nG96R5NlStx4aeYP4hHdYA-ACcjEewjRLmxP9RkLedhyphenhyphen9FhSAATCSa37sB0aQsqvbDSDSmYQPzG62WesCYl3t46NPtJNRN/s200/Obama-HopeProgress.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5293836093581302242" /></a>
آنچه در زیر میآید گزیده هائی هستند از <a href="http://www.nytimes.com/2009/01/20/us/politics/20text-obama.html?pagewanted=1">سخنانی که آقای «باراک حسین اوباما» در مراسم سوگند ریاست جمهوری امریکا ادا کرد</a>.
<p></p>
گمان نمیکنم احتیاجی به تاکید من باشد که دیدگاههای ارائه شده در این سطور چگونه و تا چه حد متفاوت است با آنچه به طور سنتی
و بخصوص در طی هشت سال گذشته
از سیاستهای امریکا، بخصوص سیاستهای خارجی آن کشور در ذهن تداعی میشود. خودتان بخوانید --قضاوتش مشکل نیست!
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
مردی که پدرش کمتر از شصت سال پیش ممکن بود اجازه غذا خوردن به یک رستوران محلی را هم نداشته باشد، اینک در برابر شما ایستاده است تا این مقدس ترین سوگند را ادا کند !
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
ما ملتی هستیم ساخته شده از مسیحیان و مسلمانان، یهودیان، هندوها و لامذهبان.
<br>
تجسمی هستیم از تمامی زبانها و فرهنگ ها
که از چهار گوشهٔ این خاک گرد هم آمده ایم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
قدرت ما به تنهائی نه می تواند از ما حفاظت کند
<br>
و نه این اجازه را به ما می دهد هرطور که دلمان میخواهد عمل کنیم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
پیام ما به دنیای اسلام اینست:
<br>
ما در جستجوی راهی تازه هستیم، رو به جلو و بر پایهٔ منافع دوسویه و احترام متقابل.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
در این که ما [امریکائیان] در بطن یک بحران هستیم تردیدی نیست . . .
<br>
در نتیجه حرص و طمع و بی مسئولیتی برخی، اما همچنین به دلیل شکست دسته جمعی مان در گرفتن تصمیمهای سخت و در آماده ساختن ملت برای عصری جدید، اقتصادمان به طرز بدی ضعیف شده است.
<p></p>
خانه ها از دست رفته اند، مشاغل نابود شده اند، و کسب و کارها بسته شده اند. بهداشت و درمان ما بسیار گران است، بسیاری قادر نیستند به مدرسه بروند، و هر روز شواهد بیشتری ظاهر میشود که نحوهٔ مصرف انرژی ما دشمنانمان را تحکیم و جهان را تهدید میکند.
<p></p>
این ها همه شاخص های بحران هستند که میتوان در امار و اعداد مشاهده کرد، اما آنچه که با همه عمقش به راحتی قابل اندازه گیری نیست، کاهش حس اعتماد در سرتاسر کشورمان است، و این وحشت آزارنده که افول آمریکا اجتناب ناپذیر است، و این که نسل آینده باید
افق امیدهای خودش را پایین بیاورد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
ما این تفکر را که باید بین امنیت کشور و اصول ارزشیمان یکی را انتخاب کرد اشتباه می دانیم و رد می کنیم. بنیانگذاران ملت ما، مواجه با خطراتی که حتی تصور ان نیز برای ما مشکل است، برای ضمانت حکومت قانون و حقوق بشر، پیش نویس منشوری را تهیه کردند که با خون نسل ها آبیاری شد و رشد کرد. نور آن اصول ارزشی هنوز روشنائی بخش جهان است، و ما آنها را به خاطر مصلحت رها نخواهیم کرد. پس بنا بر این به تمام ملت ها و دولت های دیگری که امروز این مراسم را نگاه می کنند، از بزرگترین پایتخت ها تا آن روستای کوچکی که پدرم در آن متولد شد، می گویم بدانید آمریکا دوست هر ملت، هر مرد و زن و کودکی است که آینده ای همراه با صلح، والایی و شرافت میجوید، و ما آماده ایم تا بار دیگر پیشروی این مسیر باشیم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
پیام من به مردم ملت های فقیر این است: ما عهد می کنیم در کنار شما کار کنیم تا کشتزارهایتان را شکوفا کنیم، آبهای پاک را به جریان بیاندازیم، تن های گرسنه را سیر کنیم، و اذهان گرسنه را تغذیه کنیم. به ملت هایی مانند ملت خودمان که از فراوانی نسبی بر خوردار هستند، می گویم که ما دیگر نه می توانیم نسبت به کسانی که خارج از مرزهایمان عذاب می کشند بی تفاوت باشیم، و نه میتوانیم منابع جهان را بدون در نظر گرفتن تاثیر آن مصرف کنیم، چرا که جهان تغییر کرده است، و ما باید با آن تغییر کنیم.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
چالش ها، ممکن است جدید باشند، و ابزاری که ما برای مقابله با آن چالشها استفاده میکنیم ممکن است جدید باشند، اما آن ارزش هایی که موفقیت های ما بر آن وابسته است، صداقت و سخت کوشی ، شجاعت و انصاف، تحمل و کنجکاوی، وفاداری و وطن پرستی، اینها قدیمی هستند. این ارزشها واقعی هستند، و نیروی ساکت پیشرفت در تاریخ ما از این ارزشها برخاسته است. بنابراین آنچه نیاز داریم بازگشت است به این حقایق. آنچه اینک برای ما لازم است دوره جدیدی از مسئولیت است - اینکه هر آمریکایی تشخیص دهد که ما در برابر خودمان، برای ملتمان و در برابر جهان مسئولیتهائی داریم، مسئولیتهائی که نه از سر اجبار، بلکه با شعف بر عهده میگیریم. با این آگاهی راسخ که هیچ چیز برایمان ارضا کننده تر از به انجام رساندن وظیفه ای دشوار نیست، ویژگی که ملت ما را توصیف میکند.
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-45223453923269450682009-01-21T07:53:00.000-08:002009-01-21T08:59:56.182-08:00◂ اولین دستور اوباما در کاخ سفید: پرونده گوانتانامو را جمع کنید<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a href="https://balatarin.com/permlink/2009/1/21/1507423">
لینک این مطلب در بالاترین</a>
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiD1hvEF4xN5GNhdfclGjNLuo2YcMd7CHwk-uXgQHsXD-Engf_ddlQjh_t0Op65Ppnngw5bQYr9IZcmTWXsq2qRc6ol38MooXzHOoYA0OM1qmf4Ng-Jqool4cczXyMylTc5XPExzkuwvyIU/s1600-h/Guantanamo.jpg"><img style="float:left; padding:2px;background:grey; border:2px dotted gold; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 200px; height: 150px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiD1hvEF4xN5GNhdfclGjNLuo2YcMd7CHwk-uXgQHsXD-Engf_ddlQjh_t0Op65Ppnngw5bQYr9IZcmTWXsq2qRc6ol38MooXzHOoYA0OM1qmf4Ng-Jqool4cczXyMylTc5XPExzkuwvyIU/s200/Guantanamo.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5293777175516104290" /></a>
<a href="http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2009/01/21/AR2009012101036.html?hpid=topnews">طبق گزارش «واشنگتن پست»، </a>
در بعد ازظهر روز سه شنبه، یعنی روزی که صبحش اوباما در مراسم تحلیف ریاست جمهوری امریکا را به دست گرفت، وی به مسئولان قضائی پرونده های زندانیان گوانتانامو دستور داد تا پروسه را به تعلیق در آورند، تصمیمی که به گفته واشنگتن پست نشانگر «یک مخالفت آشکار با سیاستهای دولت قبلی» به شمار میآید.
<p></p>
واشنگتن پست اضافه میکند که این تصمیم طبیعتا به مذاق بسیاری از مسئولان نظامی که مدتهاست در تلاش برای پیش بردن برنامه های مربوط به گوانتانامو بوده اند خوش نیامده است، و نیز میگوید پنتاگون به آنان دستور داده است که از گفتگو با مطبوعات در این مورد خود داری کنند. این گزارش همچنین اضافه میکند که هنگامی که خبرنگاران از یکی از مسئولان نظامی این پروسه در این مورد سئوال کردند، تنها جوابش این بود، که «تمام شده! من نمیخواهم چیز بیشتری بگویم.»
<p></p>
از سوی دیگر اما، این تصمیم با شادی بسیار وکلای نظامی و غیر نظامی متهمان این پرونده ها روبرو شده است. سرگرد «جان جکسون»، وکیل نظامی که عهده دار دفاع از «مصطفی احمد الحوزوی» یکی از متهمان یازده سپتامبر است، گفت، «ما به فرمانده کل قوای جدید خود و قدمهای اول وی در جهت برقراری حکومت قانون خوش آمد میگوئیم»
<p></p>
این روزنامه در پایان یاد آوری میکند که همانطور که خود اقای اوباما نیز هشدار داده بود، اگرچه دولت وی در صدد تعطیل کردن کامل و برچیدن بساط «گوانتانامو» میباشد، این روندی خواهد بود بسیار بطئی و پیچیده، و کامل کردن آن میتواند مدت زیادی طول بکشد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-9362717727971895202009-01-19T08:19:00.000-08:002009-01-25T14:59:04.101-08:00◂ چرا اسرائیل از غزه عقب نشست ؟<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="width:150px;background-color:beige;border:1px dotted black;padding:2px;">
<a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/19/1505634">لینک این مطلب در بالاترین </a>
</SPAN>
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhkoYMHerV7e2Ft6i0UHQqkwk84cvDt4VIyLSH6GKkkgiDd7-CAqXx1tlSNAeSi72OxyJ3NfDMwyM2IvV5kTEWZ-xEJeAXI4_x3vUkMapl8C61csRv2fn2mXjLBj87HXHcAQ-zzIJgQn7Qf/s1600-h/LoveIsrael.jpg"><img style="border: 2px double turquoise; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 170px; height: 128px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhkoYMHerV7e2Ft6i0UHQqkwk84cvDt4VIyLSH6GKkkgiDd7-CAqXx1tlSNAeSi72OxyJ3NfDMwyM2IvV5kTEWZ-xEJeAXI4_x3vUkMapl8C61csRv2fn2mXjLBj87HXHcAQ-zzIJgQn7Qf/s200/LoveIsrael.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5293062329500337282" border="0" /></a>
به قول خارجی ها، این یه سئوال شش میلیون دلاریه و پیدا کردن جواب صحیح و کامل آن طبعا احتیاج به دانستن جزئیاتی دارد که در حال حاضر هنوز در دسترس نیستند. اما در عین حال پیچیده بودن یک مسئله هم دلیل خوبی برای رها کرنش نیست، بخصوص موضوع مطرح و مهمی مثل این.
<p></p>
اما چند نکتهٔ ساده هستند که در عین حالیکه مشمول «پیچیدگی» فوق نمیشوند بسیار مهم به نظر میرسند.
<p></p>
نکتهٔ اول این است که اسرائیل این حمله را تحت عنوان مشخص مقابله با و جلوگیری از راکت های حماس آغاز کرده بود، و چند بار به صراحت اعلام کرده بود که هدف از این عملیات فلج کردن کامل حماس و از بین بردن خطر ناشی از حمله های موشکی حماس میباشد.
<p></p>
نکته دوم این است که ماشین جنگی که با شدت، گسترده گی و پیچیدگی هرچه تمام تر آغاز شده بود و به نظر میرسید با سرعت حساب شده ای مشغول طی مراحل حساب شده ای باشد، ناگهان در یک حرکت مقطعی، غیر قابل پیشبینی، و یکطرفه از حرکت ایستاده است، بدون اینکه هیچیک از اهدافی که اسرائیل اعلام کرده بود در پی بدست آوردنشان است به نحو مشخصی به دست آمده باشند، کما اینکه حماس همین امروز در مصاحبه هایشان اعلام «پیروزی» کرده اند.
<p></p>
با توجه به دو نکته بسیار ابتدائی اما اساسی فوق، و مگر اینکه معادلات و پارامتر های نامعلومی در کار باشند که تماما از چشم ناظران، مطبوعات و تحلیلگران مختلف مخفی مانده باشند، بایستی اسرائیل را به صراحت شکست خوردهٔ جنگ اخیر غزه محسوب کرد، چرا که اسرائیل نه تنها موفق نشد نام و حضور سیاسی یا حتی عملی حماس را از کوچه های غزه و یا دلهای فلسطینیان بزداید، بلکه بر عکس در پایان چند هفته حملات سنگین حماس را در وضعیتی قوی تر از قبل رها کرده است، و از سوی دیگر خطوط عمیق منفی که در این جنگ بر چهره اسرائیل در چشمان جهانیان کشیده شد بی سابقه و غیر قابل انکار میباشد.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh9Y4KiDk3N1qP6OYXh6KraaCacmXvY5M8KoDrznVEauiT7q5zqPqh19I_QN8yGA0aR9OQ6p8mKFeJ825eD13VmJwR_e8jBXQPMXiTrL89-NCpj0ISjsv7KW5xv5kmxQ7eb6H4AtbNeoFx3/s1600-h/GazaKids.jpg"><img style="border: 1px double brown; margin: 0pt 0pt 10px 10px; float: right; cursor: pointer; width: 172px; height: 117px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh9Y4KiDk3N1qP6OYXh6KraaCacmXvY5M8KoDrznVEauiT7q5zqPqh19I_QN8yGA0aR9OQ6p8mKFeJ825eD13VmJwR_e8jBXQPMXiTrL89-NCpj0ISjsv7KW5xv5kmxQ7eb6H4AtbNeoFx3/s200/GazaKids.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5293062547973663106" border="0" /></a>
و نهایتا به نظر میرسد که همین موضوع آخر، یعنی تاثیر جنگ اخیر بر چهره اسرائیل در افکار عمومی باشد که اسرائیل را مجبور کرد تا بدون رسیدن به هدف مشخصی مجبور به کشیدن ناگهانی ترمز خطر قطار جنگ خود شود. واقعیت غیر قابل انکار اینست که در چند روز قبل از پایان حمله میزان مخالفت افکار عمومی با رفتارهای اسرائیل در غزه به نحو بی سابقه ای بالا رفته بود، تا جائی که اتهامات بسیار مشخص «نقض حقوق بشر» و «جنایت جنگی» از سازمان های معتبر بین المللی همچون سازمان ملل و صلیب سرخ به صراحت مطرح گشت، تظاهرات عمومی در اغلب شهر های مهم دنیا هر روز گسترده تر میشد، کشورهای مختلفی در گوشه و کنار جهان تحت فشار افکار عمومی خود رابطه خود را با اسرائیل قطع کردند، و کشور های دیگری نیز اعلام کرده بودند که در شرف قطع روابط خود هستند.
<p></p>
به عبارت دیگر، در غیاب هر نوع دلیل قانع کننده برای توقف ناگهانی حمله اسرائیل به حماس، از شواهد امر میتوان چنین نتیجه گرفت که اسرائیل به این دلیل تصمیم گرفت تا جنگ را به پایان رساند که به خوبی متوجه بود که تصویر آن دولت در ذهن مردم دنیا با سرعتی غیر قابل تصور به یک نقطهٔ عطف «غیر قابل بازگشت» نزدیک میشد که پس از آن ترمیم چهره اسرائیل و بازگرداندن آن به یک چهره معمولی و قابل دوست داشتن تقریبا غیر ممکن مینمود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com5tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-17525864785253417292009-01-17T06:38:00.000-08:002009-01-17T16:13:43.205-08:00◂ نگاهی به «قدرت» اسرائیل و معمای شکنندگی آن<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://www.ricstultz.com/VIOLENCE_WWW/history_of_violence.jpg"><img style="border: 1px ridge brown; margin: 0pt 10px 10px 0pt; padding: 2px; float: left; cursor: pointer; width: 200px; height: 90px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiejrynAYAofyRoqJcvNQ9Zaj0Gx7lzUHMDLyDCSkAUnDpgUJjXDH9mgFzzE_JWwuoCg5szwKQM0aJKdF6hEE7lyIlX1QpJ0ZeXPxUnzkpJrqTwK_fSsR5YkjxJ7hChhQhsJ3bSRMfILJ6C/s200/Violence.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5292295428700951282" border="0" /></a>
یکی از آخرین خبرهائی که در زمینه حمله اخیر اسرائیل به غزه منتشر شده در مورد پیشنهاد آتش بسی است که ظاهرا توسط اسرائیل ارائه شده است، و موضع گیری ظاهرا عجیب حماس که گفته است این آتش بس را قبول نخواهد کرد. مقاله ای که در مورد این خبر توسط وزارت امور خارجه اسرائیل منتشر شده است تیترش این است:
«<a href="http://www.hamdami.com/MFAFA/NewsAndReports/170109-Gaza1.htm">اسرائیل قصد برقراری آتش بس یک طرفه دارد. حماس گفت:به جنگ ادامه می دهیم!</a>»
<p></p>
این متن به بهانه خبر فوق، و بر گرد این سئوال بنا شده است که چرا
با همه ابهت نظامی و اهرم های سیاسی و پشتیبانی های اقتصادی و سیاسی که اسرائیل در طی شصت هفتاد سال گذشته داشته است، هم خود اسرائیلیها و هم بقیه دنیا این احساس را دارند که اسرائیل دائما و شدیدا در معرض خطر نابودی است و این احساس «شکنندگی» آنچنان دولت و کشور اسرائیل را در خود گرفته که حتی گروه کوچکی همچون حماس میتواند به این سادگی تبدیل به یک مانع بزرگ و جدی برای دولت قدرتمند اسرائیل بشود؟
<p></p>
شاید جواب سریعی که برای این سئوال به ذهن خیلی از ما میرسد این است که چون هیتلر به قصد «نابودی» قوم یهود وارد میدان شده بود و اگر جلویش گرفته نشده بود چه بسا این کارش را عملی هم کرده بود، اینست که هراس از نابودی در بطن جان قوم یهود و دولت یهودی جا گرفته است.
<p></p>
اما اگر چه این سئوال و جواب نسبتا ساده و سرراست به نظر میرسد، نکته های ریزی در لفافه آن پیچیده شده اند که هر کسی که حقیقتا آرزوی ایجاد صلح و آرامش در خاور میانه را دارد بایستی با دیدی جدی به بررسی آنها بپردازد.
<p></p>
مسئله عمده ای که میتوان از آن شروع کرد این تناقض عمیق است، که اسرائیل اگرچه در عمل مسلحترین، قدرتمند ترین، صنعتی ترین، ثروتمند ترین (با توجه به میزان پشتیبانی اقتصادی/نظامی که در دسترس دارد)، و پیشرفته ترین کشور منطقه خاور میانه است و بیش از هر کشور دیگری نیز توسط بزرگترین قدرتهای جهانی پشتیبانی و تقویت میشود، اما در عین حال میتوان این کشور را مضطرب ترین، وحشت زده ترین، و شکننده ترین کشور منطقه خاور میانه نیز محسوب کرد.
<p></p>
شکی نیست که چنین پدیده و تناقض عمیقی جای بحث و واکاوی بسیار دارد حد اقل به ارزش یک کتاب کامل واکاوی تاریخی و اجتماعی و روانی. اما من دوست دارم به یک نکته ساده در این حکایت اشاره کنم، و آن اینکه تناقض فوق منعکس کننده یک تناقض درونی است در تصویر و برداشتی که مردم اسرائیل، و دولت اسرائیل به نمایندگی از آن مردم (که برای پرهیز از اطناب اینجا آنها را «اسرائیل» خواهم خواند) از کشور خودشان دارند. به این ترتیب که به نظر میرسد اسرائیل اگرچه از یکطرف خودش را در مکان قدرت لایزال و کامل میبیند، اما از سوی دیگر در بطن خودش با احساس ضعف و شکنندگی مفرطی دست به گریبان است. البته این چنین تناقضاتی در افرادی که در زندگی شان از ترومای و ضربه های روحی عمیق ناشی از آزار های شدید رنج برده اند بسیار شایع است، و شاید مورد اسرائیل را هم بتوان به همین دید نگریست و تحلیل کرد --و همینجاست که میتوان ارتباط مسئله هیتلر و جنایات او با سئوال فوق را نیز مشاهده کرد.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjux6xkmJ5p4sP_lE9VPUOEgJ3p4LdE_lrzHurxZ9D8XVM_U7mmD81R6cYefUycOyKbuIqXPYb1t6O6Z7t-nEffjeZi2bIsVNCJlNTN5Bn0S9CHerz0hAWj67PwBiHEknhongmad91HuadP/s1600-h/Abuse.jpg"><img style="border: 1px inset black; margin: 10px; float: right; cursor: pointer; width: 136px; height: 162px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjux6xkmJ5p4sP_lE9VPUOEgJ3p4LdE_lrzHurxZ9D8XVM_U7mmD81R6cYefUycOyKbuIqXPYb1t6O6Z7t-nEffjeZi2bIsVNCJlNTN5Bn0S9CHerz0hAWj67PwBiHEknhongmad91HuadP/s200/Abuse.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5292284978526840546" border="0" /></a>
مسئله به این صورت است که طبق یافته های محققین، وقتی فردی به کرات قربانی رفتار های تحقیر آمیز و آزارهای شدید جسمی و روحی شده باشد، به دو شکل بسیار شایع میتوان تاثیر آن تجربه های تلخ را در وی دید، دو شکلی که اگرچه در ظاهر با یکدیگر تفاوت و تناقض های اساسی دارند، اما در واقع مثل دو روی یک سکه به هم مربوط هستند: از یک طرف احساس خود برتر بینی و احتیاج مفرط به در دست گرفتن قدرت و کنترل کامل در مواجهه با دیگران، و از طرف دیگر یک وحشت و اضطراب مفرط، ناشی از احساس عمیق خود کم بینی، و یک شکنندگی مفرط و هراس از احتمال در هم شکستن.
<p></p>
اگرچه این شرح کوتاه شاید توضیحات کافی برای تناقضات موجود در رفتار و برخوردهای اسرائیل را ارائه کرده باشد، اما اجازه بدهید یک نکته دیگر را هم قبل از تمام کردن بحث اشاره کنم، که باز هم در رابطه با مسئلهٔ آزار و تروما هست و هم میتواند در توضیح رفتارهای اسرائیل بسیار مفید باشد. نکته فوق از این قرار است که اغلب چون در هنگام «دریافت» آزار و تحقیر فرد قربانی «ناتوانی» و «بی قدرتی» کامل و مطلقی را تجربه میکند، در ذهن ناخودآگاه خود به این نتیجه گیری میرسد که برای جلوگیری از تکرار چنین ترومائی وی نیاز به این دارد که کنترل کامل و قدرت و برتری کاملی نسبت به دیگران (که وی در حکم آزارگران بالقوه میبیندشان) به دست بیاورد. به عبارت دیگر، مدل ارتباطی فردی که از چنین مسئله ای در رنج میباشد با افراد و دنیای اطرافش شدیدا بر پایهٔ قدرت طلبی و کنترل جوئی بنا گشته است، به همان دلیل نیز شدیدا شکننده و آسیب پذیر میشود، چرا که هرگونه ضربه نسبی یا رفتاری که امکان سرپیچی از «کنترل کامل» این فرد را نمایان سازد، توسط وی به عنوان نمادی از امکان تخریب نهائی و نابودی کامل قدرت وجودی او، و در نتیجه شدیدا غیر قابل تحمل، تجربه میشود.
<p></p>
به این ترتیب شاید اکنون کمی روشنتر بتوان دید که چرا مثلا قدرت کوچکی مثل «حماس» قادر است اینچنین قدرت نظامی و اقتصادی عظیمی همچون «اسرائیل» را با راکتهای بسیار کم توان خودش به چنین مرحله ای از خشم، درماندگی و پرخاشگری بکشاند، و یا در مورد خبری که با آن شروع کردیم، چگونه است که حتی از موضع عملا بسیار ضعیف نظامی خودش، حماس قادر است با «رد آتش بس» اسرائیل ضربه سخت روانی به اسرائیل وارد کند: با عدم قبول آتش بسی که به نحو یکطرفه از سوی اسرائیل اعلام گردیده است، حماس این نکته را روشن میسازد که صرف داشتن قدرت نظامی فوق العاده برای اسرائیل به معنی در دست داشتن کنترل کامل ان کشور بر افکار و تصمیمات دیگران نخواهد بود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
پی نوشت: متن زیر را در پاسخ به مقالهٔ وزارت امور خارجه اسرائیل که در بالاترین لینک شده بود نوشتم، گفتم شاید اینجا هم کپی کنم بی مورد نباشد...
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<blockquote>
دوستان «همدمی» [سایت فارسی وزارت امور خارجه اسرائیل]، دولت و ملت اسرائیل باید به این نتیجه ساده برسند که «کنترل کامل» حتی بر محدوده کوچک اسرائیل و فلسطین اولا غیر ممکن است، و ثانیا یک فانتزی پاتولوژیک است که بالاجبار تنها به خشونت و جنگ ختم میشود، بخصوص در دنیای امروز که گفتمان استعماری قدرت قدیم خودش را از دست داده است. پس شما از حماقتهای هیتلر چه درسی گرفته اید بجز تکرار خشونت؟؟ به نظرتان تراژیک و تلخ نیست که همان کسانی که سالهاست فریاد میزنند Never again الان خودشان تبدیل شده اند به کسانی که ناخودآگاهانه
دارند همان جنایتها را تکرار میکنند؟
<p></p>
تا جائی که به عقل من میرسد تنها راه برای صلح در خاور میانه قبول کردن «واقعیت» است، به این ترتیب که اولا دولتی که یکدست و by definition یهودی اعلام شده باشد تنها فایده اش آرام کردن خواستهای ایدئولوژیک و قومیتی است، و در قرن بیست و یکم دولتی که هنوز بخواهد شالودهٔ معنی و دلیل بودنش را در دلایل ایدئولوژیک و یا قومیتی بنا کند یک موجود نا متوازن و آناکرونیکی خواهد بود که دائما خودش را در معرض خطر خواهد دید، درست مثل جمهوری اسلامی؛ و ثانیا قوم یهود آنقدر ثروت معنوی و روحی و علمی و فکری در خودش دارد که برای رسیدن به قدرت و احترامی که عمیقا هم شایسته اش است احتیاجی به اینچنین دست به دامان خشونت شدن دولت اسرائیل و انجام این رفتارهای دردناک و غم انگیز ندارد.</blockquote>
<p></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-72144462597959640782009-01-16T07:23:00.000-08:002009-01-16T09:03:17.770-08:00◂ امضای قرار داد هسته ای بین امریکا و امارات<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgzxy_RTxhyphenhyphenn1lRtUpPzsim3GZEfGqRVWm-35RKIRHAC8zfmiKAvpUmyT6eaIKIsmlgIJVoJ0_vrpw3DmVrYewOMQiV03ymBN0PvMJJfNMBhFnz9V7MnKA5_-z3ekPVKEtMFwmhb_jWf4fF/s1600-h/AtomicMickey.jpg"><img style="border: 1px double black; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 120px; height: 108px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgzxy_RTxhyphenhyphenn1lRtUpPzsim3GZEfGqRVWm-35RKIRHAC8zfmiKAvpUmyT6eaIKIsmlgIJVoJ0_vrpw3DmVrYewOMQiV03ymBN0PvMJJfNMBhFnz9V7MnKA5_-z3ekPVKEtMFwmhb_jWf4fF/s200/AtomicMickey.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5291914815502890274" border="0" /></a>
<a href="http://edition.cnn.com/2009/WORLD/meast/01/15/us.uae/">
طبق گزارش خبرگزاری سی ان ان
CNN
</a>
ایالات متحده امریکا و امارات متحده عربی برای تجهیز امارات به نیروگاههای اتمی توسط امریکا به توافق رسیده اند و معامله
مربوطه دیروز (پنج شنبه) بین دو کشور به امضا رسیده است.
<p></p>
خانم کاندولیزا رایس که این قرار داد را با نماینده طرف مقابل، عبدالله بن زاید، امضا کرده است، معاهده فوق را «یک الگوی قوی و به موقع برای جهان و برای منطقه» خواند. رایس همچنین اظهار امیدواری کرد که تحت این قرار داد جدید برنامه های موجود کمپانی های امریکائی در زمینه انرژی هسته ای در امارات نیز گسترش بیشتری بیابند.
<p></p>
عبد الله بن زاید نیز اضافه کرد، «ما کشوری هستیم با منابع غنی نفت و گاز، اما به استقبال این میرویم که یک برنامه داشته باشیم، یک برنامهٔ اتمی و صلح آمیز که قادر باشد احتیاجات آینده ما را تامین کند.»
<p></p>
CNN
در پایان خبر اضافه میکند که «ایران بزرگترین شریک تجاری امارات است، و در گذشته بندر «دوبی»، یکی از هفت امیر نشین امارات متحده، به عنوان محل عبور تکنولوژی های حساس برای ایران مورد استفاده قرار گرفته است.»
<p></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-35116019722910835342009-01-13T05:47:00.000-08:002009-01-13T07:13:00.139-08:00◂ گاردین: استفادهٔ سربازان اسرائیلی از خانواده های فلسطینی به عنوان سپر انسانی<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p>
<span style="color:beige;">.</span></p>
<span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh2Sh1vt8YBUXo-UOfmxn9qWsJP8SqIfgBrxFRrijJOBC9GVUrjY2Opmzka6u3gcQIgyMi2NoGzfJObqlESZyQQ4MyXnFKDGPaqvAhZPLP57BG5OHzWus-VCijfvL4ONKa2NrxX9dBdm6ZY/s1600-h/PhosphorusGaza.jpg"><img style="float:left; border: 1px double black; padding: 2px; margin:10px 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 200px; height: 132px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEh2Sh1vt8YBUXo-UOfmxn9qWsJP8SqIfgBrxFRrijJOBC9GVUrjY2Opmzka6u3gcQIgyMi2NoGzfJObqlESZyQQ4MyXnFKDGPaqvAhZPLP57BG5OHzWus-VCijfvL4ONKa2NrxX9dBdm6ZY/s200/PhosphorusGaza.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290781280808056498" /></a>
<p></p>
<a href="http://www.guardian.co.uk/world/2009/jan/13/gaza-israel-war-crimes">به گزارش روزنامه انگلیسی «گاردین»</a>
فشار برای رسیدگی به اتهامات انجام جنایات جنگی توسط اسرائیل در غزه از سوی مسئولان عالیرتبهٔ سازمان ملل و گروههای حقوق بشر در حال افزایش میباشد.
<p></p>
این مسئولان خواهان رسیدگی بین المللی به اتهام جنایت های جنگی اسرائیل در مواردی همچون «بمباران بی ملاحظه و یکدست» در مناطق مسکونی، و «استفاده از خانواده های فلسطینی به عنوان سپر انسانی» توسط سربازان اسرائیلی میباشند.
<p></p>
این گزارش همچنین خبر میدهد که هیئت عالی حقوق بشر سازمان ملل دیروز قطعنامه ای را به تصویب رسانده است که اسرائیل را به دلیل «نقض بسیار گستردهٔ حقوق بشر» محکوم کرد، و گاردین از قول یک مرجع عالیرتبه در سازمان ملل مینویسد که آژانس های حقوق بشری این هیئت در حال جمع آوری مدارک و شواهد جنایات جنگی اسرائیل و ارائه آن به سران سازمان میباشند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
طبق این گزارش گاردین، لیست اتهامات ارتش اسرائیل از این قرار است:
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<blockquote>
✖ - استفاده از مهمات و بمبهای قوی در نواحی مسکونی ، در جائی که مقامات نظامی میدانسته اند این مهمات میتوانند موجب تلفات گسترده افراد بی گناه شوند
<br>
✖ - استفاده از سلاحهای ممنوعه، از قبیل بمبهای فسفری
<br>
✖ - استفاده از خانواده های فلسطینی به عنوان سپر انسانی
<br>
✖ - حمله به تجهیزات پزشکی، شامل به قتل رساندن ۱۲ خدمهٔ امبولانس در آمبولانسهای علامت گذاری شده
<br>
✖ - به قتل رساندن عده کثیری از افراد پلیس شهری که نقش نظامی نداشته اند.</blockquote>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
قابل ذکر است که <a href="http://uk.reuters.com/article/UKNews1/idUKTRE50851M20090109">طبق خبرهای دیگری که در چند روز گذشته منتشر شده اند</a>، آقای «ناوی پیلای»، که بالاترین مقام کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل محسوب میشود نیز تقاضای آغاز بررسی های بیطرفانه در مورد انجام جرایم جنگی توسط نیروهای اسرائیل در نوار غزه گردیده بود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-42887889977253978532009-01-10T16:34:00.001-08:002009-01-13T06:24:18.178-08:00◂ منابع گاز غزه و ابعاد ناگفته ای از حمله سنگین اسرائیل<div style="text-align: right;">
</div><div style="text-align: right;">
</div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhud0NCVpJJj1YzNeyOFAsIGB1XNnWR9vtCDfdu40Xw33WRttUPq1GboAK8j7OSnANLIjOmQy-SPy9cYntcuKHJjR6lkfse_vFD6xW5c96jypcK4o8AXU4QPOYlQ6rjpYSmMxvrR3tHrp8/s1600-h/OffshoreGaza.jpg"><img style="border: 2px double black; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 200px; height: 182px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhud0NCVpJJj1YzNeyOFAsIGB1XNnWR9vtCDfdu40Xw33WRttUPq1GboAK8j7OSnANLIjOmQy-SPy9cYntcuKHJjR6lkfse_vFD6xW5c96jypcK4o8AXU4QPOYlQ6rjpYSmMxvrR3tHrp8/s200/OffshoreGaza.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290100967898313330" border="0" /></a>
قطعات پازل وحشتناک حمله اخیر اسرائیل به غزه آرام آرام دارند کنار هم مینشینند و شکل خاصی به خود میگیرند. بهتر بگویم، شکل کمابیش آشنائی به خود میگیرند، شکلی که لااقل برای خیلی از ملتهای بداقبال خاور میانه، از جمله ایران خودمان، به شکل دهشت آوری آشناست، یعنی حکایت نشسته بودن بر منابع سوخت، یعنی خوراک ماشین آلات و زندگی تجمل آمیز کشورهای صنعتی و پیشرفته را در زیر خاکمان داشتن و همه بلایائی که این واقعیت بر سرمان آورده است...
<p></p>
از میان تمامی حکایات و بهانه ها و تحلیلهائی که تاکنون در بحث از چرائی حمله سنگین اخیر اسرائیل به غزه ارائه شده است، به نظر میرسد که موضوع مخازن بزرگ گاز طبیعی که در زیر آبهای دریای مدیترانه، به فاصله تقریبا سی و دو سه کیلومتر از ساحل غزه (به عبارت دیگر داخل مرزهای بین المللی غزه) کشف شده اند، و معادلات پیچیده ای که در پشت این حکایت نهفته است، بهترین و منطقی ترین توضیح را برای حمله خونبار و ظاهرا دیوانه وار اسرائیل ارائه میدهند.
<p></p>
داستان از قرار زیر است.
<p></p>
کمپانی «گاز بریتانیا»،
BG
در سال ۱۹۹۹ کشف کرد که<a href="http://business.timesonline.co.uk/tol/business/industry_sectors/natural_resources/article1826739.ece"> در ابهای مدیترانه متعلق به غزه مخازن عظیمی از گاز با در حدود یک و دو دهم تریلیون فوت مکعب ذخیره گاز وجود دارد، با ارزش تقریبی حدود چهار میلیارد دلار</a>
(گفتنی است که به عقیده برخی از تحلیلگران <a href="http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=11680">میزان واقعی گاز و ارزش آن ممکن است از رقمهای ارائه شده توسط شرکت گاز انگلیس بسیار بالاتر باشد</a>)
از آنجائی که طبق معاهده صلح اسلو، مسئولیت نظامی و امنیتی مرزهای آبی و خاکی غزه در دست اسرائیل است، اسرائیلیها موفق شدند تا قراردادی بین خودشان و دو شرکت گاز و انرژی
<a href="http://www.bg-group.com/OurBusiness/WhereWeOperate/Pages/pgIsraelandAreasofPalestinianAuthority.aspx">British Gas) BG) </a>
و
CCC منعقد کنند
[قابل ذکر است که این شرکت دوم یعنی
CCC
در بعضی از منابع، از جمله <a href="http://www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1183459207651&pagename=JPost%2FJPArticle%2FShowFull">در اورشلیم پست </a>به عنوان یک شرکت انرژی انگلیسی معرفی شده است، در حالی که برخی منابع دیگر، از
قبیل
<a href="http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2007/jul/26/gazaagasforblair">این مقالهٔ گاردین </a>از آن به عنوان یک شرکت یونانی-لبنانی تحت عنوان <a href="http://www.ccc.gr/">
Consolidated Contractors International Company </a> نام برده اند]
به این ترتیب کمپانی های BG (که در اصل متعلق به شرکت شل میباشد) و
CCC مسئول حفاری گاز از سواحل غزه، لوله گذاری، و حمل آن گردند، تا نهایتا گاز به دست آمده به اسرائیل حمل و با قیمت «مناسب» به اسرائیل فروخته شود.
<p></p>
نهایتا قرار داد پانزده ساله ای با شرکت های فوق تکمیل شد، و اسرائیل از طرف دیگر با «فتح» هم «هماهنگی های لازمه» را به عمل آورد (
<a href="http://timesofindia.indiatimes.com/Gas_deal_coming_polls_behind_military_operations_in_Gaza/articleshow/3935036.cms">به اینصورت که ده درصد درآمد منابع گاز قرار بود به حساب بانکی که در کنترل شخص «محمود عباس» بود سرازیر شود</a>
).
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgXEjwZs8o9pDn0YMt9i8Ee8bZHWHqxbXMHEHl_9OwKjiQwCREbK6BrOeMCxNe-MYBceilyYCpIdv7qzN777__XpLK85BaSgLt3TMiTINtLj7grj3MfDRK0B0bFjCWxLEmuG3naAKgRsBc/s1600-h/BritishGas.jpg"><img style="border: 1px double navy; margin: 10px; float: right; cursor: pointer; width: 168px; height: 156px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgXEjwZs8o9pDn0YMt9i8Ee8bZHWHqxbXMHEHl_9OwKjiQwCREbK6BrOeMCxNe-MYBceilyYCpIdv7qzN777__XpLK85BaSgLt3TMiTINtLj7grj3MfDRK0B0bFjCWxLEmuG3naAKgRsBc/s200/BritishGas.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290117951695922866" border="0" /></a>
خلاصه همه چیز داشت به خوبی و خوشی تمام پیش میرفت، تا سال ۲۰۰۶ که ناگهان عیش انگلیس و اسرائیل و فتح منغض شد، چون مردم فلسطین در یک انتخابات آزاد، قدرت را به دست دشمن قسم خورده اسرائیل، یعنی حماس سپردند. البته این نیز ناگفته نماند که همان «هماهنگی های لازمه» بین اسرائیل و فتح و پیمان های پنهان و آشکار مالی و سیاسی که به مرور زمان بین فتح و اسرائیل و دوستانش شامل امریکا، مصر و غیره انجام گرفته بود، و احساس اینکه فتح برای به دست آوردن پول و قدرت به مردمش خیانت کرده است، خود یکی از دلایلی بود که مردم فلسطین به جای ادامه راه با آنان، رای های خود را به گروه حماس دادند.
<p></p>
اما آثار عملی این تغییرات برای اسرائیل بسیار سریع مشخص شد، به طوری که مثلا <a href="http://www.gulf-times.com/site/topics/printArticle.asp?cu_no=2&item_no=157599&version=1&template_id=48&parent_id=28">در تاریخ بیست و هفتم ماه ژوئن سال ۲۰۰۷، نشریهٔ «گلف تایمز» در گزارشی نوشت </a> که حماس، که هنوز مشغول استوار کردن جای پای خودش بود، تصمیم گرفته تا معاهده گازی که اسرائیل با همکاری فتح با شرکت انگلیسی بسته بود را فسخ کند، چون معتقد است معامله ای که انجام گرفته است منافع فلسطین را زیر پا میگذارد و معنی ندارد که منابع گازی که در آبهای غزه هستند عمده درآمدش به جیب اسرائیل و انگلیس برود. اجازه بدهید برای روشن کردن و مستند کردن بیشتر این جزئیات، متن زیر را از <a href="http://www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1183459207651&pagename=JPost%2FJPArticle%2FShowFull">مقاله ای که در همان روزها (ششم ژوئیه ۲۰۰۷) در روزنامه اسرائیلی «اورشلیم پست» منتشر شد</a> را با هم مرور کنیم:
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<div style="text-align: left;">
<blockquote><div style="text-align: justify;">
According to the original bilateral arrangement between Israel and the PA, some 60 percent of the revenues from the sale of the gas will go to BG; 30% will go to BG's partner in the deal, the British energy company CCC, and 10% of the revenue, estimated to be worth hundreds of millions of dollars a year, is to be designated for the PA's Palestinian Investment Fund, under the auspices of the office of Palestinian Authority President Mahmoud Abbas.
<p></p>
"However, now that the PA is no longer in control of the Gaza Strip, or the marine area off of its coast, Israel, should it purchase the gas, would no longer be making payments to the PA, but rather would have to pay Hamas," explained the BG source.
<p></p>
Israel is obviously opposed to the money ending up in the hands of Hamas, and British law mandates that should a British organization enter into any sort of negotiations with a terrorist group, that organization's leaders will be brought to trial and may be sentenced to jail, the source said.
<p></p>
"Therefore, Israel and BG have come to a new understanding of transferring the money into an international account - allowing the deal to go through," he said.
<p></p>
The deal appears to exclude Hamas from receiving any of the revenues from the gas sales.
<p></p>
Hamas, meanwhile, intends to ask for changes in the agreement with BG, Bloomberg reported two weeks ago. "It is unreasonable that the owner of the gas, Palestine, gets 10% only," Mohammed al-Madhoun, the director of Hamas leader Ismail Haniya's office, told the Palestinian Information Center, a Hamas Web site. "The government has no problem cooperating with the British gas company but only after modifying some points of the 1999 contract."
</div>
</blockquote>
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
البته برای من و شما شاید مشکل نباشد فهمیدن این که چرا و چطور اینطور موضع گیری از سوی حماس قابل هضم و قبول نه برای اسرائیل بود و نه برای انگلستان و یا حتی امریکا (که در این متن مجال پرداختن به نقش امریکا در این جریان را نخواهیم داشت). به عبارت ساده تر، سود نهفته در مخازن گاز ساحلی غزه بیشتر از آن بود که بشود به همین راحتی آن را به حماس واگذاشت. طبق گزارشی که در «تایمز» به چاپ رسید،
<a href="http://business.timesonline.co.uk/tol/business/industry_sectors/natural_resources/article1826739.ece">این مخازن گازی قرار بود بیش از ده درصد کل انرژی سالانهٔ اسرائیل را تولید کنند</a>!
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhgfrI71ceeP26X7CUFry4jjO268ADxoZ8FDInq-oms2UZHvdqwc9JopVdxJtE4C0GI9QgoFu0keTxoT94WwSG-cl-CnUOLMvK3C13DWrEmmOShOWj76jC6eEwY3QvDTd3D6yrEVphqEDs/s1600-h/Hamas.jpg"><img style="border: 1px double green; margin: 10px; float: left; cursor: pointer; width: 179px; height: 200px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhgfrI71ceeP26X7CUFry4jjO268ADxoZ8FDInq-oms2UZHvdqwc9JopVdxJtE4C0GI9QgoFu0keTxoT94WwSG-cl-CnUOLMvK3C13DWrEmmOShOWj76jC6eEwY3QvDTd3D6yrEVphqEDs/s200/Hamas.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290119420660803458" border="0" /></a>
به این ترتیب از اینجا بود که تیره روزی ملت غزه دوچندان شد، چون از یکطرف معلوم شده بود که روی نفت یا گاز خوابیده اند، و از طرف دیگر هم این جرات را به خرج داده بودند که دولت خودشان را از گروهی مخالف اسرائیل انتخاب کنند که معادلات بازرگانی اسرائیل را به سرعت در خطر انداخته بود.
<p></p>
یکی از اولین قدمهائی که برای حل این مسئله توسط اسرائیل و حامیانش برداشته شد بایکوت کردن حماس بود، و فرستادن یک پیغام روشن و صریح به ملتی که به آن رای داده بودند از طریق بستن درهای حیاتی بر روی آنها. باز به خاطر طولانی نشدن متن وارد جزئیات این اتفاقات نخواهیم شد، اما با کمی توجه به رسانه های وقت بسیار راحت میتوان دید که چگونه به محض انتخاب حماس توسط مردم فلسطین ابرهای سیاه رنگ مهیبی بخصوص از جانب امریکا و اسرائیل و انگلستان به سوی آن دیار سرازیر شدند، ابرهائی که در واقع هرگز از آسمان تیرهٔ غزه کنار نرفتند، و جدید ترین بارششان همین فسفر های سفیدی است که طی یکی دو هفته گذشته به قصد سوختن آن مردم گستاخ بر سر و رویشان فرو میریزد. یکی دیگر از استراتژی های مهمی که در پیش گرفته شد مبنی بر روش کهنه «نفاق بیفکن و حکومت کن» بود، با این اندیشه که با دامن زدن و شدید تر کردن اختلافات بین حماس فتح از یکطرف، و بزرگ کردن جایگاه بین المللی، فربه کردن حسابهای بانکی، و تقویت کردن بنیهٔ نظامی «فتح»، و تضعیف همه جانبهٔ حماس از سوی دیگر، نهایتا یا دولت حماس خود به خود ساقط خواهد شد، و یا لااقل مردم فلسطین از پشتیبانی از حماس دست خواهند شست.
<p></p>
برنامه ساقط کردن حماس از طریق مقابله توسط فتح نهایتا به نتایج دلخواهی که مجسم شده بود نرسید، اگرچه در عمل به یک دوپارگی عمیق منجر شد که فلسطین را عملا به دو قسمت تقسیم کرد: «فتح» قدرت را در کرانه غربی به دست آورد، و حماس غزه را در اختیار گرفت. اما این نتیجه ای نبود که فایده چندانی به حال اشتهای اسرائیل و کمپانی انگلیسی به منابع گازی غزه داشته باشد. راه حل بهتری لازم بود.
<p></p>
اگر دقت کرده باشید متوجه میشوید که تاریخی که در بالا برای انتشار مقالهٔ «گلف تایمز» عرض کردم درست متعلق به یکسال و نیم، یا ۱۸ ماه پیش است، یعنی زمانی جالب که سر نخ این حکایات تقریبا به هم وصل میشوند.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhENVpN_8-HMTk98eg3JTUhMMxTjZL0kMsaXqZ7gnFd1yil3-p7dVLfOWj2M3uZFw-usM_OilfghsXgqiyw5dV3K8I7YU8P7aImL4eCUIwieEBMuqULPelZ7C3Cwd_0Iq1KbbV0t2o5eyk/s1600-h/Fatah.jpg"><img style="border: 1px double black; margin: 10px; float: right; cursor: pointer; width: 200px; height: 136px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhENVpN_8-HMTk98eg3JTUhMMxTjZL0kMsaXqZ7gnFd1yil3-p7dVLfOWj2M3uZFw-usM_OilfghsXgqiyw5dV3K8I7YU8P7aImL4eCUIwieEBMuqULPelZ7C3Cwd_0Iq1KbbV0t2o5eyk/s200/Fatah.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290120098161001746" border="0" /></a>
۱۸ ماه پیش، یا همان ماه ژوئن سال ۲۰۰۷ مصادف میشود از یکطرف با زمانی که برای اولین بار یک گروه که با رای آزادانه خود مردم فلسطین انتخاب شده به قدرت میرسد و آغاز میکند به اعلام وجود عملی، از جمله همین اعلام صریح مخالفت با قرارداد بین اسرائیل و انگلیس در مورد قرارداد گاز غزه، و از طرف دیگر، این تاریخ مصادف میشود با آغاز یک سلسله عملیات و دگرگونی های مهم در سیاستهای خارجی امریکا و اسرائیل و هم پیمانانشان در قبال فلسطین، به اینصورت که، امریکا و اسرائیل اعلام کردند که دولت حماس را قانونی نمیدانند، و انواع فشار های مالی، سیاسی، نظامی و اجتماعی را در همان زمان برای به شکست کشاندن حماس شروع کردند. البته از آنجائی که فتح دیگر از پشتیبانی مردمی چندانی برخوردار نبود، با وجود تمام کمک های مالی و نظامی و سیاسی امریکا این مبارزه به جای اینکه به سقوط حماس منتهی شود، تنها همانطور که ذکر شد، منجر به شکاف داخلی در فلسطین شد.
<p></p>
اما در عین حال اخباری که در همین چند روز گذشته پخش شده اند حکایت از این دارند که درست در همان روزها اسرائیل به این نتیجه رسیده بود که فتح قادر به انجام کاری که آنها میخواستند نیست، و موضوع نیز مهم تر از آنست که به شانس و ایجاد موانع سیاسی و اجتماعی برای حماس بسنده شود. اسرائیل، به عبارت دیگر، به تصمیم و جمع بندی جدیدی در مورد طریق برخوردش با حماس رسیده بود، که عبارت باشد از برنامه ریزی دراز مدت برای یک حمله عمیق، اساسی و نهائی به غزه، و «پاکسازی» کوچه به کوچه و خانه به خانهٔ آن از حماس و دیگر جنگجویانی که حاضر به همکاری و قبول اسرائیل نمیگردند. به عبارت دیگر، اسرائیل تصمیم گرفت که یکبار و برای همیشه موضوع را «حل» کند. با توجه به جزئیات این اخباری که ذکر شد (و لینکهای مربوط به آن را
<a href="http://namportokwa.blogspot.com/2009/01/blog-post_10.html">در متن قبلی همین وبلاگ هم میتوانید ببینید</a>)،
مشخص میشود که وسعت و سطح سرمایه گذاری اسرائیل در این برنامه دراز مدت تا حدی بود که ارتش اسرائیل یک شهرک کامل در دل صحرای نگب ساخت که کوچه به کوچه و خانه به خانه مطابق با نقشهٔ شهر غزه ساخته شده بود، و در آن شهر آغاز کرد به تمرین دادن سربازانش برای حمله نهائی به اعماق غزه.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhKbc_nQh-wmE4PqufwfzB7OuAHoOALoNUqKeKbFRA9Hre7BVBhvTMJwwH3p0JSoUuJkSZNzCPPQimYMRQuJbGqkfe3dSHLkp35eNoewl_FLtlmdscpddUIsou4Wf5Eo_HRBsE9DiX_gqU/s1600-h/Fuel.jpg"><img style="border: 1px double red; margin: 10px 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 155px; height: 155px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhKbc_nQh-wmE4PqufwfzB7OuAHoOALoNUqKeKbFRA9Hre7BVBhvTMJwwH3p0JSoUuJkSZNzCPPQimYMRQuJbGqkfe3dSHLkp35eNoewl_FLtlmdscpddUIsou4Wf5Eo_HRBsE9DiX_gqU/s200/Fuel.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5290120821332023634" border="0" /></a>
آنچه مسلم است، جزئیاتی که در این متن به آنها اشاره شده است، بخصوص تاریخچهٔ جالب و پیچیدهٔ کشف و حفاری میدانهای گازی در سواحل غزه، و نقش حماس در نیمه تمام ماندن معامله های گازی اسرائیل و انگلیس، ابعاد جدیدی به حملهٔ کمابیش بی مفهوم اخیر اسرائیل به غزه میبخشد، و بخصوص دلایل منطقی قابل قبولی به دست میدهد برای توضیح شدت و وسعت باور نکردنی حمله اخیر، که از یکسال و نیم پیش در حال آماده شدن بوده است.
<p></p>
گمان میکنم هم به اندازه کافی وقت شما را گرفته ام تا اینجا، و هم به اندازه کافی اطلاعات فراهم کرده ام که کسانی که علاقه مند و کنجکاو باشند بتوانند با آن جست و جو های خودشان را شروع کنند و ادامه دهند. در پائین هم یک سری لینکهای مرتبط از مقاله ها و اخبار مختلف را ذکر خواهم کرد که در مجموع شامل جزئیات بیشتر و اطلاعات عمیق تری از این جریان هستند. خوشحال میشوم اگر دوستان من را هم از یافته ها و یا نظرات موافق و مخالفشان با این متن بی نصیب نگذارند، بخصوص که میدانم به واسطه طبیعت این موضوع حساسیت ها فراوانند و دیدگاهها بعضا بسیار متفاوت، و من هم هیچ ادعای علم و آگاهی خاصی نسبت به جریان اسرائیل و فلسطین ندارم، و از هر گونه راهنمائی و کمکی سپاسگذار خواهم بود.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
لینکهای مرتبط برای جزئیات بیشتر:
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<div style="text-align: left;">
<a href="http://www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1183459207651&pagename=JPost%2FJPArticle%2FShowFull">Jerusalem Post: British Gas, Israel to freeze Hamas out of $4b. gas deal</a>
<p></p>
<a href="http://timesofindia.indiatimes.com/Gas_deal_coming_polls_behind_military_operations_in_Gaza/articleshow/3935036.cms">
Times of India: Gas deal, coming polls behind military operations in Gaza?
</a>
<p></p>
<a href="http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2007/jul/26/gazaagasforblair">
Guardian: Gaza: a gas for Blair?</a>
<p></p>
<a href="http://business.timesonline.co.uk/tol/business/industry_sectors/natural_resources/article1826739.ece">
Times: BG Group at centre of $4bn deal to supply Gaza gas to Israel</a>
<p></p>
<a href="http://www.reuters.com/article/rbssIndustryMaterialsUtilitiesNews/idUSMAT00806120080409">Reuters: Enel signs major gas deal with Egypt's EGAS</a>
<p></p>
<a href="http://www.jerusalemites.org/articles/english/2007/July/294.htm">The Jerusalemite: Gaza's Gas Reserves and the US-Israel-Sponsored "Palestinian Civil War" Tragedy</a>
<p></p>
<a href="http://www.scoop.co.nz/stories/HL0901/S00101.htm">
Scoop Independent News: The Israeli Invasion & Gaza's Offshore Gas Fields</a>
<p></p>
<a href="http://www.arabnews.com/?page=4&section=0&article=62474&d=21&m=4&y=2005">
Arab News: Gas Deal With Israel Angers Egypt’s MPs</a>
<p></p>
<a href="http://www.wakeupfromyourslumber.com/node/10011">
Wake Up From Your Slumber: The Israeli Invasion and Gaza's Offshore Gas Fields</a>
<p></p>
<a href="http://www.haaretz.com/hasen/pages/ShArt.jhtml?itemNo=887097">
Haaretz: Turning a profit on gas, without the gas </a>
<p></p>
<a href="http://www.telegraph.co.uk/comment/3643848/Gaza-doesn%27t-need-aid-it-has-a-andpound2bn-gas-field.html">Daily Telegraph: Gaza doesn't need aid: it has a £2bn gas field </a>
<p></p>
<a href="http://electronicintifada.net/v2/article4909.shtml">
Electronic Intifada: Why It Rains: Hamas holding "Israeli" gas reserves hostage </a>
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-47493587613526225722009-01-10T10:56:00.000-08:002009-01-13T06:24:31.947-08:00◂ سربازان اسرائیل از یکسال و نیم پیش در شهرکی که مطابق غزه ساخته شده اموزش دیده اند!<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://thephilistine.org/2008/03/03/gaza/"><img style="margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 105px; height: 126px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiGjE37EeL-CV9FjgmHYANYkv0jpzvlDWXuUAEkAYJV98jhOWiknOfif3-Y7-bvZ4n4AOYpuqC2rZ3auh7AwqFWtFXM1hsarjctqFQRcBVODhahSrG4PyI_V6CL7qd9qO8UPvvw7sLaf7yZ/s200/gaza.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5289744880847137826" border="0" /></a>
<a href="http://www.abc.net.au/news/stories/2009/01/05/2458911.htm?section=world">
خبرگزاری استرالیائی
ABC
به نقل از آژانس خبری «فرانس پرس» مینویسد
</a>
یک مقام مسئول ارتش اسرائیل در مصاحبه ای گفت که سربازان اسرائیلی از یکسال و نیم (۱۸ ماه) پیش برای حمله به غزه تمرین نظامی میکرده اند.
<p></p>
وی همچنین اضافه کرد که ارتش اسرائیل در بیابانهای « نِگِب - Negev» در جنوب اسرائیل یک شهرک نظامی ساخته است که دقیقا برطبق نقشهٔ قسمت اصلی غزه بنا شده است، و تصریح کرد، «سربازان ما با تمام کوچه پس کوچه هائی که هدفهایشان واقع شده اند آشنا هستند».
<p></p>
اما سئوال مهمی که با خواندن این خبر (که صحت آن توسط رسانه های دیگر هم تائید شده است، چند لینک خبری را در زیر ببینید) برای من مطرح میشود این است که اگر سربازها از یکسال و نیم پیش مشغول آموزش دیدن بوده اند، پس تکلیف این حکایت که این حمله به دلیل راکت های اخیر حماس بوده چه میشود ؟
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
گزارشهای خبرگزاری های مختلف در مورد این خبر:
<p></p>
<a href="http://www.theaustralian.news.com.au/story/0,25197,24876411-5018557,00.html">The Australian</a>
<p></p>
<a href="http://www.independentweekly.com.au/news/world/world/general/israeli-troops-move-on-gaza-five-children-dead/1400385.aspx">
The Independent Weekly</a>
<p></p>
<a href="http://www.middle-east-online.com/english/?id=29566">Middle East Online</a>
<p></p>
<a href="http://news.theage.com.au/world/israeli-army-trained-on-gaza-city-model-20090105-79yn.html">The Age</a>
<p></p>
<a href="http://www.radionz.co.nz/news/stories/2009/01/05/12459794220f">
Radio New Zealand</a>
<p></p>
<a href="http://article.wn.com/view/2009/01/05/Attack_practised_on_model_of_Gaza_City/">World News Network</a>
<p></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-60134834799433353762009-01-08T13:17:00.000-08:002009-01-08T21:57:26.557-08:00◂ سگ بزرگ: پیشرفته ترین ربات از «بوستون داینامیکس» و وزارت دفاع امریکا<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://www.bostondynamics.com/content/robotimages/bigdogclipped1.gif"><img style="margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 176px; height: 229px;" src="http://www.bostondynamics.com/content/robotimages/bigdogclipped1.gif" alt="" border="0" /></a>
«BigDog - سگ بزرگ»
پیشرفته ترین روبات چهار پا در دنیا است که توسط شرکت «بوستون داینامیکس» و به سفارش وزارت دفاع امریکا ساخته شده است.
<p></p>
این روبات چهارپا قادر به راه رفتن، دویدن، و صعود از محیطهای صعب العبور و حمل بارهای سنگین به وزن ۱۵۰ کیلوگرم میباشد. «سگ بزرگ» قدرت محرکه خود را توسط یک موتور بنزینی تولید میکند، و بر پاهائی استوار است که از پاهای حیوانات الهام گرفته شده اند و در عین حال به نحوی طراحی شده اند که انرژی بازتابیده از برخورد پا با سطوح سخت در هر قدم را بازیافت و به مصرف قدم بعدی میرسانند.
<p></p>
«BigDog»
با طول یک متر، ارتفاعی در حدود هفتاد سانتیمتر و وزن ۷۵ کیلو گرم، شباهت زیادی به یک سگ بزرگ یا یک قاطر کوچک دارد.
<p></p>
فیلم کوتاهی که در زیر از عملکرد حیرت انگیز «سگ بزرگ» میبینید توسط شرکت «بوستون داینامیکس» تهیه شده است.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<iframe allowfullscreen='allowfullscreen' webkitallowfullscreen='webkitallowfullscreen' mozallowfullscreen='mozallowfullscreen' width='320' height='266' src='https://www.blogger.com/video.g?token=AD6v5dy1hAp9IIj6e5kAz_DjEO4QHELSoArttZOsMV23MTB5uPgKsHsliRxcLEI0WNiPh488SU2qDdkjXhtQ4Z-SQw' class='b-hbp-video b-uploaded' frameborder='0'></iframe>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
در صورت علاقه، ویدئوی فوق را میتوانید
<a href="http://www.blogger.com/video-play.mp4?contentId=f691382b2cda59b5&type=video%2Fmp4">از طریق این لینک دانلود کنید </a>.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-53380130128407540092009-01-07T09:03:00.000-08:002009-01-07T18:40:37.908-08:00◂ از آشویتس تا غزه: میراث درد<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgneyyYbY2Lbf3qyWVHz-jl1Vn7JSWNytM-Qbt6oKBDCTS-2xBMQzPesAPCBBcnY9tJkMH37rDWaKB07LpnMNx8hvzRlLpCFj1nR-Ulu2OtibLUa3kKJRZ6uHE8Oh0XQVKHH5GoSRvoF-Bp/s1600-h/MatanVilnai.jpg"><img style="border: 1px double brown; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 94px; height: 120px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgneyyYbY2Lbf3qyWVHz-jl1Vn7JSWNytM-Qbt6oKBDCTS-2xBMQzPesAPCBBcnY9tJkMH37rDWaKB07LpnMNx8hvzRlLpCFj1nR-Ulu2OtibLUa3kKJRZ6uHE8Oh0XQVKHH5GoSRvoF-Bp/s200/MatanVilnai.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5287617672476417170" border="0" /></a>
دقیقا ۶۵ سال پیش در چنین روزهائی بود که سربازان اس اس در پی شکست رویاهای بلند پروازانه دولت آلمان نازی شروع به تخلیه کمپ آشویتس کردند. اما اگرچه شصت و پنج سال از پایان حقوقی کابوسی به نام فاشیسم میگذرد، تمدن غرب، و بخصوص بازماندگان یهودی آن حکایت هنوز با کابوس حقیقی که فاشیسم برجا گذاشت دست و پنجه نرم میکنند، و نتایج تلخ و دردناک آن را هر روز میتوان در جنبه های مختلف زندگی قوم یهود مشاهده کرد. درست همین ده ماه پیش در چنین روزهائی بود مثلا، که مطبوعات جهانی نقل قولی از معاون وزارت دفاع اسرائیل آقای «ماتان ویلنای -
Matan Vilnay»
را تیتر کردند که تهدید کرده بود
<a href="http://www.timesonline.co.uk/tol/news/world/middle_east/article3459144.ece">اسرائیل «هلوکاست را به غزه خواهد آورد</a>.»
<p></p>
قصدم اضافه کردن چند سطر دیگر به تراژدی غم انگیزی نیست که اینروزها در غزه مثل زخم کهنه ای برای بار هزارم سرباز کرده است. یا بهتر بگویم، قصدم نه طرفداری از عرب های فلسطینی است که زیر آتش خشم و کینه ماشینهای مخوف و در مقابل چشمان باز و بسته جهانیان دارند در نزاری خودشان له میشوند و جان میدهند، و نه طرفداری از یهودیان اسرائیلی که کماکان احساس میکنند اگر فقط بتوانند همین یک گوشه و یک گروه باقیمانده در غزه را نابود کنند آنوقت شاید بشود دمی به آسایش زندگی کنند و کابوس و دلهره نابودی که بیشتر از شصت سال است امکان آسودن از جانشان ربوده است را یکبار و برای همیشه درمان کنند.
<p></p>
قصدم اینست که اگر بشود اشاره ای کنم به زاویه دیگری از این غمنامهٔ دلگیر، که عبارت باشد از موروثی بودن ظلم، تحقیر و تروما.
<p></p>
در تراژدی یونانی یک اندیشه ای هست که شاید در فرهنگ سنتی خودمان هم چندان مفهوم غریبه ای نباشد،یعنی پدیده ای که اصطلاحا به اسم «میازما -
Miasma - <span style="font-style: italic;">miðasma</span>»
میشناسندش. میازما، که شاید نزدیکترین ترجمه فارسی برای آن کلمهٔ «آلودگی» باشد، رجوع به پلیدی و یا مرضی دارد که میتواند از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. در روانشناسی مدرن نیز موضوع مشابهی وجود دارد، که عبارت باشد از توارث بیماری های روانی ناشی از «تروما» یا «ضربه روحی مخرب»، از یک نسل به نسل دیگر، که اصطلاحا به عنوان
<a href="http://www.baycrest.org/If_Not_Now/Volume7/default_11222.asp">Intergenerational transmission of trauma</a>
شناخته میشود. توجه نزدیک به این پدیده که بخصوص در مورد بازماندگان جنایات هیتلری بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است شاید در فهمیدن دلایل و دینامیسم جنایتهائی که در غزه در حال وقوع هستند بسیار سودمند باشد.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEghSD2U3fNHt_YtRmpozXjfD70ZaUdAFdhsdFkp6ElgKmBDjEMbugr7ESPDX8bTBdfsg9qfj8Tgp_rFh5FcDQQX7-R1C6HNbhgCn2ZhfzpLuwN4Po0GqKMuC37dHiLRlH9M8857r7PmEGPX/s1600-h/auschwitz.jpg"><img style="border: 1px double black; margin: 0pt 0pt 10px 10px; float: right; cursor: pointer; width: 149px; height: 149px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEghSD2U3fNHt_YtRmpozXjfD70ZaUdAFdhsdFkp6ElgKmBDjEMbugr7ESPDX8bTBdfsg9qfj8Tgp_rFh5FcDQQX7-R1C6HNbhgCn2ZhfzpLuwN4Po0GqKMuC37dHiLRlH9M8857r7PmEGPX/s200/auschwitz.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5288597010047955474" border="0" /></a>
احتیاجی به بحث و یا اثبات نیست که دولتی که به نام دولت یهودی و با ایدئولوژی مذهبی-ملی به نام صهیونیسم در اسرائیل بر سر کار است، و حتی خود کشوری به نام اسرائیل، اگرچه در عمل چند دهه قبل از به قدرت رسیدن هیتلر و جنگ دوم جهانی شکل گرفته بود، اما هویت خود را عملا و علنا با رجوع مکرر به جنایات نازی ها شکل داده است و قسمت عمده مشروعیت خود در صحنه بین المللی را نیز با استناد به همان داستان بنا کرده است. رجوع به جنایات هیتلری و تاثیرات و مفهوم تاریخی، اجتماعی و سیاسی آن اتفاق یکی از عمده ترین روایاتی است که سیاست های خارجی و کارکرد های مختلف دولت اسرائیل از طریق آن توجیه و توضیح داده میشوند. به عبارت دیگر جنایات حکومت نازی در ذهن جمعی یهودیان اسرائیل بیشک کاملا جاری و فعال، و عمیقا زنده و اثر گذار است.
<p></p>
یکی از چیزهائی که «زنده و فعال» بودن آن اتفاق تاریخی که بیش از شصت و پنج سال پیش در عمل به پایان رسیده است اشاره دارد همین واقعیتی است که گفتم مورد مطالعه فراوان قرار گرفته است: که ترومای حاصل از آن جنایات به حدی عمیق و مخرب بوده است که توان هضم و متابولیزه کردن آن از امکانات روحی نسلی که قربانی هلوکاست شده بود بسیار فراتر بوده است و بنا بر این مسائل روانی حاصل از آن جریان تبدیل به یک «میازما» ی جمعی شده است که از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته.
<p></p>
اما قبل از اینکه نتیجه گیری از این بحث ممکن شود لازم است یک پدیده روانی دیگر را نیز اینجا مورد توجه قرار بدهیم، یعنی پدیده ای که به نام
<a href="http://www.encyclopedia.com/doc/1O87-identificationwththggrssr.html">identification with the aggressor
یا خود همسان انگاری با متجاوز </a>
شناخته شده است. خلاصه بگویم، همانطور که از اسم این پدیده مشخص است، این وضعیتی است که در آن فرد قربانی نهایتا رفتار خود را با متجاوزان خود همسان میکند. مثلا در زندانها یا در سرزمینهای تحت تجاوز استعمار گران این پدیده بسیار قابل مشاهده بوده است، جائی که حتی ممکن است یکی از زندانیان خود به نمایندگی از زندانبانان عهده دار مراقبت یا حتی شکنجه دیگر زندانیان گردد (این پدیده بخصوص در کمپ های نازی بسیار رایج بود، و بسیار راجع به ان نوشته اند. مثلا <a href="http://www.springerlink.com/content/k4q710vn5hl07n87/">این مقاله را ببینید</a>)،
یا افراد بومی که حتی با خشونتی بیشتر از استعمارگران اروپائی خودشان هموطنان خود را تحت فشار میگذاشتند. یکی از انواع این پدیده در محیطهای خانوادگی نیز اغلب قابل مشاهده است، جائی که در آن کودکی که قربانی آزار جسمی یا جنسی بوده است خود بزرگ میشود تا فرزندان خود یا کودکان دیگری را قربانی همان نوع آزار بگرداند.
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiUpXQmTPlFzxUqeX4yiqeNbmTSyt5tg1t6Hds4qMi6MnxrLIK2HVCnb0C-n6EXQUrYhUtS9E-pXL_ALAAJTUfQgS3fWcM1L2-CXq4fUyUFHWV-oCshLv_GqTkxLN9oLxo7BLaPjppODM5-/s1600-h/Gaza-Holocaust.jpg"><img style="border: 1px double black; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 177px; height: 123px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiUpXQmTPlFzxUqeX4yiqeNbmTSyt5tg1t6Hds4qMi6MnxrLIK2HVCnb0C-n6EXQUrYhUtS9E-pXL_ALAAJTUfQgS3fWcM1L2-CXq4fUyUFHWV-oCshLv_GqTkxLN9oLxo7BLaPjppODM5-/s200/Gaza-Holocaust.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5288597307277433010" border="0" /></a>
شاید با این مقدمات اصل حرفم بسیار سرراست و ساده به نظر برسد، که در حقیقت بایستی سر نخ جنایت های عجیبی که در غزه توسط سربازان اسرائیلی در حال انجام میباشد را در آلمان نازی جستجو کرد. این درخت زشت جهنمی که امروز شاخ و برگ سیاه خونبار خودش را بر سر غزه افکنده است، دانه اش در حقیقت بیش از شصت سال پیش توسط جامعه اتوپیاگرا و مدرنیست اروپا و تحت رهبری آلمان در اعماق روح جمعی یهودیان اروپائی کاشته شده است. و تنها آینده نشان خواهد داد که آیا فرزندانی که از مردم بینوائی که همچون موشهای آزمایشگاهی در قفس آهنینی به نام غزه اسیر آلات و آزمایشات جهنمی اسرائیلیان گشته اند برجای خواهد ماند نیز همچون زادگان قربانیان هلوکاست خود تبدیل به فاشیست ها و جنایتکاران جدیدی خواهند شد، یا این توان جمعی را خواهند داشت که نهایتا این پلشتی را به نیروی اندیشه و عشق از خون خود بپالایند، همانطور که شصت سال است جهان در انتظار است تا یهودیان چنین کنند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-92171629284528166192009-01-05T11:10:00.000-08:002009-01-07T09:40:17.451-08:00◂ «حذف کاربران» و مدیریت بحران در سایت «بالاترین»: اهمیت اطلاع رسانی<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://balatarin.com/images/web2/banner-180x60-1.png"><img style="margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; border: 2px double navy; cursor: pointer; width: 175px; height: 51px;" src="http://balatarin.com/images/web2/banner-180x60-1.png" alt="" border="0" /></a>
<a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/5/1493084">
لینک این مطلب در بالاترین</a>.
<p></p>
به نظرمیرسد در این مرحله از تکامل اجتماعی سایت «بالاترین» مهم است که مدیران محترم سایت این مسئولیت مهم را عمیقا متوجه باشند که هر بار حساب کاربری را میبندند، بخصوص اگر وی از کاربران شناخته شده باشد، بایستی به جامعه کاربران در مورد ان تصمیم و چرائی آن اطلاع رسانی شفاف به عمل آید.
<p></p>
حتی اگر مدیران محترم احساس میکنند که به دلایل مختلفی تمام جزئیات را نمیخواهند یا نمیتوانند برای عموم شرح دهند، باز جامعه کاربری بالاترین به حدی از شکل گرفتگی رسیده است که حداقلی از آداب و مدیریت اجتماعی برای اداره آن لازم به نظر میرسد.
باید در خاطر داشت که بالاترین مثل یک قایق یا کشتی است که ما مسافران آن سرنوشت خودمان را نه تنها با تصمیمات ناخدایان و سلامتی فیزیکی کشتی، بلکه همچنین با سرنوشت مسافران دیگر نیز مرتبط احساس میکنیم. بنا بر این وجود یک احساس اطمینان و امنیت نسبت به سلامت «سیستم کارکرد» و مدیریتی که در حال اداره این کشتی است بسیار مهم است، بخصوص از جهت تاثیرات دراز مدت آن بر رفتارهای اجتماعی کاربران -در قبال یکدیگر، و نیز در قبال مدیریت سایت.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
با تشکر فراوان از مدیریت تحسین بر انگیز، کوشا، و خلاق سایت برتر بالاترین.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com2tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-28925997292623825552009-01-03T07:37:00.000-08:002009-01-06T07:59:44.155-08:00◂ امتحانی برای جمهوری اسلامی<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhLuTUV6sx96agmD2oHg1od5fa2Kqu32XOdjXqnyDFOg1iri6zBDkRRJmUAHz7QCT7tOPFeoBjGiKge3CaYD_qy3cZliRV0cUmIRdKCk58NlXuNAVqaw_9dLNYK2E_bdvL9fHhlTExSpL8b/s1600-h/Rajavi&Saddam.jpg"><img style="border: 1px double brown; margin: 0pt 10px 10px 0pt; padding: 2px; float: left; cursor: pointer; width: 162px; height: 166px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhLuTUV6sx96agmD2oHg1od5fa2Kqu32XOdjXqnyDFOg1iri6zBDkRRJmUAHz7QCT7tOPFeoBjGiKge3CaYD_qy3cZliRV0cUmIRdKCk58NlXuNAVqaw_9dLNYK2E_bdvL9fHhlTExSpL8b/s200/Rajavi&Saddam.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5287153909557222706" border="0" /></a>
پدیده ای به نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را از دیدگاههای مختلفی دیده اند و تحلیل کرده اند، اما دوست دارم به جنبه ای از این داستان اشاره کنم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، یعنی بعد انسانی داستان.
<p></p>
درک تاریخی دشمنی بین جمهوری اسلامی و سازمانها و گروههائی مثل مجاهدین خلق البته پیچیده نیست، بخصوص با توجه از یکطرف به سیاست و مشی «صد در صدی» و یا صد در صد حذفی که پس از پیروزی جمهوری اسلامی بر ایران حاکم گردید، و از طرف دیگر به سنت خشونت ورزی و مبارزه مسلحانه ای که به دلایل مختلف بر فعالیتهای سیاسی دهه های قبل از انقلاب سایه افکن شده بود. تحلیل جامع و قابل قبولی هم از دلایل باب شدن مبارزه مسلحانه در اواخر رژیم شاه، و هم از این واقعیت که اندیشه و مشی سیاسی بانیان جمهوری اسلامی از آغاز بر منطق «سیاه و سفید» پایه داشت بحثهای بسیار مهم و لازمی هستند که امیدوارم در آینده نه چندان دوری مورد توجه محققین و دلسوزان قرار گیرد.
<p></p>
تا آنجائی که در حوصله کم این متن کوتاه میگنجد، لااقل دو دلیل ساده را میتوان در نظر گرفت: دلیل اول چشمه ظاهرا بی پایانی از خشم شخصی (تاریخ خونباری از خشونت، زندان و قتل افراد مخالف، بخصوص فرزند خود آیت الله خمینی، توسط رژیم پادشاهی) و خشم گروهی (ناشی از پدیده هائی مثل فقر، به حاشیه راندگی و تحقیر اجتماعی روزافزون مذهبیون و بخصوص روحانیون در طی چند دهه قبل از انقلاب) که موتور عاطفی پرقدرتی در پایه گذاران جمهوری اسلامی گردید، و دلیل دوم طبیعت «اتوپیائی» ایدئولوژی بانیان جمهوری اسلامی، که از آغاز سرشت ایدئولوژیک جمهوری را بر پایه دو اصل «امکان» و «لزوم» رسیدن به یک مدینهٔ فاضله (اسلامی) رقم زد و چنان که رسم ایدئولوژی های اتوپیائی است، سیستم را خود به خود به دیدگاه «سیاه یا سفید» و اجرای سیاست «با ما یا برما» سوق داد.
<p></p>
از تمام جزئیات که بگذریم اما، سئوال اصلی که در حال حاضر میتوان در مورد جمهوری اسلامی پرسید اینست که آیا سی سال در دست داشتن عملی قدرت و تجربه کشور داری و ارتباط با جامعه بین المللی، و امکان رشد عقلانی و روانی ناشی از آن تجارب توانسته است مسئولان این نظام را به درجه ای از بلوغ سیاسی و اجتماعی برساند که بر ناکارآمدی منطق «سیاه و سفید» واقف گردیده باشند؟
<p></p>
یا صریحتر بپرسیم، آیا نظام جمهوری اسلامی به درجه ای از بلوغ ذهنی رسیده است که ➀ قادر باشد از محدودیتهای دیدگاه «بامن یا برمن» گذر کند و بفهمد که اگر دامن مهر خود را گسترده تر کند بسیاری از مخالفانش را هم میتواند در آغوش بگیرد و به آن ترتیب گستره قدرت و ثبات خودش را عملا تقویت کند، و ➁ متوجه باشد که همچون هر فرد بالغی زمان امتحان بلوغ او هم از راه رسیده است، به اینصورت که «مسئولیتش» در قبال فرزندان جامعه ای که در دست دارد باید بر احساسات خشم، غضب و «کینه» اش غلبه کند و رفتارهایش را بر پایه آن مسئولیت جهت بدهد؟
<p></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg4bOMCVpMudDmwvthW0Cp_08wqTqBggdsYO3m40ROrHlUOsvZosLC9zBgzrww6W16wdaeAx7RjicaSXE3cdWqazZ_KDETSCHcdXc59dOUkHais_wT6iUqE5JmSZMAYAZ5d_tXwKwE5IZTc/s1600-h/SlaveShip.jpg"><img style="border: 1px double brown; margin: 0pt 0pt 10px 10px; padding: 2px; float: right; cursor: pointer; width: 158px; height: 184px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg4bOMCVpMudDmwvthW0Cp_08wqTqBggdsYO3m40ROrHlUOsvZosLC9zBgzrww6W16wdaeAx7RjicaSXE3cdWqazZ_KDETSCHcdXc59dOUkHais_wT6iUqE5JmSZMAYAZ5d_tXwKwE5IZTc/s200/SlaveShip.jpg" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5287154160462833026" border="0" /></a>
کمتر کسی است که اسم سازمان مجاهدین خلق را شنیده باشد و نداند که این گروه شدیدا و عمیقا به خطا رفته اند، نه تنها از لحاظ تعداد بی شمار تصمیمات استراتژیک که در دوران پس از انقلاب گروه توسط سرانش گرفته شد، بلکه از لحاظاتی بسیار عمیقتر از آن، در حدی که مدیریت ایدئولوژیک گروه آنچنان به انحراف رفته است که بسیار با مسمی تر میبود اگر به جای عراق در ترکستان کمپ زده بودند.
<p></p>
فرقهٔ مذهبی-سیاسی-نظامی مجاهدین خلق به مرور زمان با فاصله گرفتن زیاد از چیزی به نام «واقعیت» تبدیل به یک
cult
تمام عیار نیمه مذهبی شده است که تحت کنترل هیپنوتیک خدایگانانش بر اذهان تعداد بسیاری از فرزندان بی چاره ایران زنجیر زده و آنان را همچون بی گناهانی در سیاهچالهای روانی خود محبوس کرده است. اما سئوال اینست که اکنون که کشتی مجاهدین به لحظات غرق شدن خود رسیده است، آیا جمهوری اسلامی تصمیم دارد تا اجازه دهد بردگانی که در سیاهچاله های آن کشتی بزرگ شده اند و کارشان پارو کشی بوده است به همراه سربازان، جاشویان و ناخدایان این سفینهٔ شکسته به قعر فرو روند، یا آیا جمهوری اسلامی قادر است تا مسئولیت بزرگ تاریخی خود را در چنین لحظه ای درک کند و آن فریب خوردگان را همچون والدی مهربان در دامن بخشش خود بگیرد؟
<p></p>
به عبارت دیگر، سئوال اساسی اینجاست که آیا جمهوری اسلامی از انعطاف روانی و فکری کافی برخوردار میباشد که همچون والدینی عمل کند که فرزند به خطا رفته شان را هرچقدر هم که بد کرده باشد روزی که دریابد اشتباه کرده بوده و فریب خورده بوده است و به در خانه شان بازگردد با آغوش باز محبت پذیرا میشوند، یا جمهوری اسلامی از آن دسته والدینی است که آنقدر در کودکی خود خواری و خشونت چشیده اند که توان محبت و گذشت به معنی واقعی آن را برای همیشه از دست داده اند و هیچکس، حتی فرزندان خودش را هم قادر به بخشودن نیست؟
<p></p>
تنها آینده میتواند پاسخ روشنی به این سئوال بدهد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<center>
<img style="margin: 0px; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" />
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com4tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-60656344342867330942009-01-02T08:11:00.001-08:002009-01-19T19:41:03.683-08:00◂ اخراج خانواده مسلمان از پروازی در امریکا به دلیل «سوء تفاهم»<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="http://www.niaf.org/links/share/images/airtran.jpg"><img style="padding:3px;background:grey; border:1px dotted black; margin: 0pt 10px 10px 0pt; float: left; cursor: pointer; width: 189px; height: 97px;" src="http://www.niaf.org/links/share/images/airtran.jpg" alt="" border="0" /></a>
<a href="http://balatarin.com/permlink/2009/1/2/1490077">لینک این مطلب در بالاترین</a>
<p></p>
<a href="http://uk.reuters.com/article/burningIssues/idUKTRE5012XV20090102">به گزارش خبرگزاری رویترز</a>
ماموران فدرال در امریکا یک خانواده مسلمان شامل ۹ مسافر، از جمله ۳ کودک را به دلیل «سخنان مشکوکی که دو مسافر دیگر در گفتگوهای آنان شنیده بودند» از هواپیمایشان پیاده کردند و به انان اجازه پرواز ندادند.
<p></p>
این پرواز متعلق به خطوط هواپیمائی
<a href="http://airtran.com/Home.aspx"> «ایر ترن - AirTran»</a>
بود و قرار بود
<a href="http://www.mwaa.com/national/">فرودگاه «رونالد ریگان»</a>
در واشنگتن را به مقصد شهر «اورلاندو» در ایالت فلوریدا ترک گوید، و مسافران که همه بجز یک نفرشان شهروند و زاده امریکا بودند در حال مسافرت به یک گردهمائی دینی در فلوریدا بودند.
<p></p>
<a href="http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2009/01/01/AR2009010101932.html">طبق گزارش روزنامه «واشنگتن پست»</a>
به گفته یکی از مسئولان فرودگاه، ماموران «اف بی آی - FBI» پس از بررسی این گروه نه نفره مسلمان اجازه پرواز آنان را صادر کردند و اتفاق فوق الذکر را نتیجهٔ «یک سوء تفاهم» خواندند. اما واشنگتن پست مینویسد که مسافران مسلمان گفته اند شرکت «ایر ترن» از قبول آنان خودداری کرده است و آنها مجبور شده اند با کمک اف بی آی بلیط های جدیدی برای پرواز با یک شرکت هواپیمائی دیگر بگیرند. واشنگتن تایمز از قول «کاشف عرفان»، یکی از مسافران مسلمانی که از پرواز منع گشتند، مینویسد ماجرا از آنجائی شروع شد که برادرم و همسرش مشغول صحبت راجع به امنیت در هواپیما شدند و اینکه کدام صندلی ها کم خطر ترین جاها هستند. کاشف اضافه کرد، تنها چیزی که برادرم گفت این بود که «اوه، موتورهای جت درست بغل پنجرهٔ من هستند!».
<p></p>
گفتنی است که در نتیجه این اتفاق مسئولان تمامی یکصد و چهار مسافر دیگر هواپیما را نیز پیاده کردند و آنها و چمدان های همراهشان را گشتند.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s1600-h/Divider2.gif"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5271686392261644610" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-22430859868222488312008-12-20T07:53:00.000-08:002009-01-07T09:43:21.326-08:00اوباما یک مقام رسمی مختص به بهبود مناسبات با ایران ایجاد میکند<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqzg2Y8j-1d-wPNS17WLrktgyTjYhdLVQL8ow8azSjSz1L8N0EMlZtsT-5BJTPt4q-h5fUoQy7Lm8k5IMI4AEgPetlMBeye51KkRCnWV4wnJTJE-i-4pp-u282FPHJW5p_ZpkK4p2bnCR8/s1600-h/ObamaProgress.jpg"><img style="float:left; margin:0 10px 10px 0;cursor:pointer; cursor:hand;width: 134px; height: 200px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjqzg2Y8j-1d-wPNS17WLrktgyTjYhdLVQL8ow8azSjSz1L8N0EMlZtsT-5BJTPt4q-h5fUoQy7Lm8k5IMI4AEgPetlMBeye51KkRCnWV4wnJTJE-i-4pp-u282FPHJW5p_ZpkK4p2bnCR8/s200/ObamaProgress.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5281901748975720402" /></a>
<a href="http://balatarin.com/permlink/2008/12/20/1479667">
لینک این مطلب در بالاترین</a>
<p></p>
<a href="http://washingtontimes.com/news/2008/dec/19/obama-will-create-iran-outreach-position/">به گزارش روزنامه «واشینگتن تایمز»</a>،
باراک اوباما رئیس جمهور منتخب امریکا یک مقام رسمی برای هماهنگ کردن تلاشهای مختلف در جهت بهبود و گسترش مناسبات با ایران در دولت خود ایجاد میکند.
به نوشته این گزارش، وی در حال حاضر مشغول جستجو برای انتخاب یک دیپلمات برای پر کردن مقام فوق میباشد.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
این روزنامه یاد آوری میکند که اوباما در هنگام مبارزات انتخاباتی خود قول داده بود که برای گفتگو با ایران بدون هیچ پیش شرطی تلاش خواهد کرد، و سپس به نقل از یک مقام مسئول در وزارت امور خارجه امریکا مینویسد که ایدهٔ ایجاد یک مقام رسمی که به هماهنگی مناسبات ایران و امریکا اختصاص داشته باشد در اوایل این ماه در دیدارهائی که بین آقای اوباما و خانم هیلاری کلینتون و تیم ایشان صورت گرفتند مورد بحث قرار گرفته بود. وی ادامه داد که قرار بر این شده است این مقام جدید کار خود را در چارچوب امکانات دیپلماتیک موجود آغاز کند. این مقام مسئول تقاضا کرده است نامی از وی ذکر نشود چرا که هنوز از فرد نامزد برای احراز این مقام نامی اعلام نشده است.
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s1600-h/Divider2.gif"><img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5271686392261644610" border="0" /></a>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-6071018964751100890.post-13087539171749191632008-12-18T18:18:00.000-08:002008-12-18T21:09:55.377-08:00گشت غمناک دل و جان عقاب ، چو ازو دور شد ايام شباب<div dir="rtl" style="text-align: right;">
</div><p><span style="color:beige;">.</span></p>
<img style="margin: 0px auto 10px; display: block; text-align: center; cursor: pointer; width: 298px; height: 2px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgGBjb7xp4QmsVQ7dWH56zGjLcuAX5G1-y6I-3xCIMmVP7bmHrRpqCz2YvpcGBpi14a65Rv3LTZophFTi3vEDnIRXzcRHN5419EP7eCKW2eX2_LJyshYeoJW6BdMcURQcHhwLrMmxLoiKbM/s320/Divider2.gif" alt="" id="BLOGGER_PHOTO_ID_5271686392261644610" border="0" />
<a onblur="try {parent.deselectBloggerImageGracefully();} catch(e) {}" href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhT1gJD2JcK5ePrvci7TKmWj4vtDwTcAGjQlyDS_kJ2TmShk8D6PBHmPgT9fzAq78NUCziJA6HX4OO-ytNzJxLpYmVvv4w1pcybT9vQW4q1zxmdzX0J-HnjxTpqL1BagHdHoBbSPeQoGGB0/s1600-h/ChickenEagle.jpg"><img style="display:block; border: 1px brown; padding: 4px; margin:0px auto 10px; text-align:center;cursor:pointer; cursor:hand;width: 400px; height: 257px;" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhT1gJD2JcK5ePrvci7TKmWj4vtDwTcAGjQlyDS_kJ2TmShk8D6PBHmPgT9fzAq78NUCziJA6HX4OO-ytNzJxLpYmVvv4w1pcybT9vQW4q1zxmdzX0J-HnjxTpqL1BagHdHoBbSPeQoGGB0/s400/ChickenEagle.jpg" border="0" alt=""id="BLOGGER_PHOTO_ID_5281329829355886402" /></a>
<center>
بار الها، عقاب همتان خود را به خاک ذلت مسپار
<br>
و گر سپردی مرغان خانگی بر ایشان مگمار
<p></p>
عکاس: ناشناس
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2_%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%84_%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%84%D8%B1%DB%8C">پرویز ناتل خانلری</a>:
<center>
<span style="font-size:130%;">
گشت غمناك دل و جان عقاب
<br>
چو ازو دور شد ايام شباب
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ديد كش دور به انجام رسيد
<br>
آفتابش به لب بام رسيد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بايد از هستي دل بر گيرد
<br>
ره سوي كشور ديگر گيرد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
خواست تا چاره ي نا چار كند
<br>
دارويي جويد و در كار كند
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
صبحگاهي ز پي چاره ي كار
<br>
گشت برباد سبك سير سوار
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گله كاهنگ چرا داشت به دشت
<br>
ناگه ا ز وحشت پر ولوله گشت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
وان شبان ، بيم زده ، دل نگران
<br>
شد پي بره ي نوزاد دوان
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
كبك ، در دامن خار ي آويخت
<br>
مار پيچيد و به سوراخ گريخت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
آهو استاد و نگه كرد و رميد
<br>
دشت را خط غباري بكشيد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ليك صياد سر ديگر داشت
<br>
صيد را فارغ و آزاد گذاشت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
چاره ي مرگ ، نه كاريست حقير
<br>
زنده را فارغ و آزاد گذاشت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
صيد هر روزه به چنگ آمد زود
<br>
مگر آن روز كه صياد نبود
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
آشيان داشت بر آن دامن دشت
<br>
زاغكي زشت و بد اندام و پلشت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
سنگ ها ا زكف طفان خورده
<br>
جان ز صد گونه بلا در برده
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
سا له ها زيسته افزون ز شمار
<br>
شكم آكنده ز گند و مردار
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بر سر شاخ و را ديد عقاب
<br>
ز آسمان سوي زمين شد به شتاب
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گفت كه اي ديده ز ما بس بيداد
<br>
با تو امروز مرا كار افتاد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
مشكلي دارم اگر بگشايي
<br>
بكنم آن چه تو مي فرمايي
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گفت ما بنده ي در گاه توييم
<br>
تا كه هستيم هوا خواه تو ييم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بنده آماده بود ، فرمان چيست ؟
<br>
جان به راه تو سپارم ، جان چيست ؟
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
دل ، چو در خدمت توشاد كنم
<br>
ننگم آيد كه ز جان ياد كنم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
اين همه گفت ولي با دل خويش
<br>
گفت و گويي دگر آورد به پيش
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
كاين ستمكار قوي پنجه ، كنون
<br>
از نياز است چنين زار و زبون
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ليك نا گه چو غضبناك شود
<br>
زو حساب من و جان پاك شود
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
دوستي را چو نباشد بنياد
<br>
حزم را بايد از دست نداد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
در دل خويش چو اين راي گزيد
<br>
پر زد و دور ترك جاي گزيد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
زار و افسرده چنين گفت عقاب
<br>
كه مرا عمر ، حبابي است بر آب
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
راست است اين كه مرا تيز پر است
<br>
ليك پرواز زمان تيز تر است
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
من گذشتم به شتاب از در و دشت
<br>
به شتاب ايام از من بگذشت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گر چه ا زعمر ،دل سيري نيست
<br>
مرگ مي آيد و تدبيري نيست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
من و اين شه پر و اين شوكت و جاه
<br>
عمرم از چيست بدين حد كوتاه؟
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
تو بدين قامت و بال ناساز
<br>
به چه فن يافته اي عمر دراز ؟
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
پدرم نيز به تو دست نيافت
<br>
تا به منزلگه جاويد شتافت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ليك هنگام دم باز پسين
<br>
چون تو بر شاخ شدي جايگزين
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
از سر حسرت بامن فرمود
<br>
كاين همان زاغ پليد است كه بود
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
عمر من نيز به يغما رفته است
<br>
يك گل از صد گل تو نشكفته است
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
چيست سرمايه ي اين عمر دراز ؟
<br>
رازي اين جاست،تو بگشا اين راز
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
زاغ گفت ار تو در اين تدبيري
<br>
عهد كن تا سخنم بپذيري
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
عمرتان گر كه پذيرد كم و كاست
<br>
رگري را چه گنه ؟ كاين ز شماست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ز آسمان هيچ نياييد فرود
<br>
آخر ا زاين همه پرواز چه سود ؟
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
پدر من كه پس ا زسيصد و اند
<br>
كان اندرز بد و دانش و پند
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بارها گفت كه برچرخ اثير
<br>
بادها راست فراوان تاثير
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بادها كز زبر خاك و زند
<br>
تن و جان را نر سانند گزند
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
هر چه ا ز خاك ، شوي بالاتر
<br>
باد را بيش گزند ست و ضرر
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
تا بدانجا كه بر اوج افلاك
<br>
آيت مرگ بود ، پيك هلاك
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ما از آن ، سال بسي يافته ايم
<br>
كز بلندي ،رخ برتافته ايم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
زاغ را ميل كند دل به نشيب
<br>
عمر بسيارش ار گشته نصيب
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ديگر اين خاصيت مردار است
<br>
عمر مردار خوران بسيار است
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گند و مردار بهين درمان ست
<br>
چاره ي رنج تو زان آسان ست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
خيز و زين بيش ،ره چرخ مپوي
<br>
طعمه ي خويش بر افلاك مجوي
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ناودان ، جايگهي سخت نكوست
<br>
به از آن كنج حياط و لب جوست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
من كه صد نكته ي نيكو دانم
<br>
راه هر بر زن و هر كو دانم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
خانه ، اندر پس باغي دارم
<br>
وندر آن گوشه سراغي دارم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
خوان گسترده الواني هست
<br>
خوردني هاي فراواني هست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
****
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
آن چه ز آن زاغ چنين داد سراغ
<br>
گندزاري بود اندر پس باغ
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بوي بد ، رفته ا زآن ، تا ره دور
<br>
معدن پشه ، مقام زنبور
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
نفرتش گشته بلاي دل و جان
<br>
سوزش و كوري دو ديده از آن
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
آن دو همراه رسيدند از راه
<br>
زاغ بر سفره ي خود كرد نگاه
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گفت خواني كه چنين الوان ست
<br>
لايق محضر اين مهمان ست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
مي كنم شكر كه درويش نيم
<br>
خجل از ما حضر خويش نيم
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گفت و بشنود و بخورد از آن گند
<br>
تا بياموزد از او مهمان پند
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
****
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
عمر در اوج فلك بر ده به سر
<br>
دم زده در نفس باد سحر
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ابر راديده به زير پر خويش
<br>
حيوان راهمه فرمانبر خويش
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بارها آمده شادان ز سفر
<br>
به رهش بسته فلك طاق ظفر
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
سينه ي كبك و تذرو و تيهو
<br>
تازه و گرم شده طعمه ي او
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
اينك افتاده بر اين لاشه و گند
<br>
بايد از زاغ بياموزد پند
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بوي گندش دل و جان تافته بود
<br>
حال بيماري دق يافته بود
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
دلش از نفرت و بيزاري ، ريش
<br>
گيج شد ، بست دمي ديدهٔ خويش
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
يادش آمد كه بر آن اوج سپهر
<br>
هست پيروزي و زيبايي و مهر
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
فر و آزادي و فتح و ظفرست
<br>
نفس خرم باد سحرست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
ديده بگشود به هر سو نگريست
<br>
ديد گردش اثري زين ها نيست
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
آن چه بود از همه سو خواري بود
<br>
وحشت و نفرت و بيزاري بود
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
بال بر هم زد و بر جست از جا
<br>
گفت اي يار ببخشاي مرا
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
سال ها باش و بدين عيش بناز
<br>
تو و مردار تو و عمر دراز
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
من نيم در خور اين مهماني
<br>
گند و مردار تو را ارزاني
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
گر در اوج فلكم بايد مرد
<br>
عمر در گند به سر نتوان برد
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
****
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
شهپر شاه هوا ، اوج گرفت
<br>
زاغ را ديده بر او مانده شگفت
</span><p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
سوي بالا شد و بالاتر شد
<br>
راست با مهر فلك ، همسر شد
</span> <p><span style=";font-size:130%;color:beige;" >.</span></p><span style="font-size:130%;">
لحظه ای چند بر اين لوح كبود
<br>
</span> نقطه ای بود و سپس هيچ نبود
</center>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>
<p><span style="color:beige;">.</span></p>The Analysthttp://www.blogger.com/profile/17685129028712843996noreply@blogger.com3