۲۵.۷.۸۷

گزارش تحقیقی: سیاستهای امریکا بر علیه شاه زمینه انقلاب اسلامی را پدید آورد

.

لینک این مطلب در بالاترین

به گزارش لوس آنجلس تایمز ، یک گزارش تحقیقی جدید مبنی بر پرونده های محرمانه ای که اخیرا توسط دولت امریکا قابل دسترسی محققین گشته اند میگوید سازمانهای جاسوسی دولتهای «ریچارد نیکسون» و «جرالد فورد»، دو رئیس جمهور امریکا در اخرین سالهای دولت شاه ، به این دلیل که از موضع گیری های شاه در دفاع وی از افزایش قیمت نفت نگران بودند موجبات شکست حکومت وی را فراهم کردند، شکستی که نهایتا مترادف با شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی گردید.

طبق مقاله تحقیقی که در مجله آکادمیک «ژورنال خاور میانه The Middle East Journal » به چاپ رسیده است، دو دولت جمهوری خواه نیکسون و فورد از پافشاری محمد رضا شاه پهلوی بر بالا رفتن قیمت نفت بسیار نگران و ناراحت بودند . این گزارش که بر اساس نتایج دو سال کار تحقیقی توسط اقای «اندرو اسکات کوپر Andrew Scott Cooper» در باره نقش سیاستمداران کاخ سفید در سقوط شاه ایران، و با استفاده از اسنادی که اخیرا از کلاسه بندی "محرمانه" خارج شده اند تهیه شده است، نشان میدهد که سیاستمداران وقت در واشنگتن، از جمله آقای «دونالد رامسفلد»، که در آن سالها از مشاوران ارشد پرزیدنت «جرالد فورد» بود، سیاست تضعیف و کار شکنی سنگینی در برابر رژیم شاه را با هدف مجبور کردن وی به قبول قیمت پائینتری برای نفت در پیش گرفته بودند، اگرچه کسانی همچون اقای «هنری کیسینجر» بارها اخطار داده بودند که این برنامه ها میتواند منجر به روی کار آمدن «یک رژیم افراطی» در ایران گردد.

[برای شنیدن یا دریافت یک فایل صوتی مصاحبه با آقای کوپر میتونید اینجا را کلیک کنید]

تاریخ دانان و تحلیلگران معمولا اینطور اندیشیده اند که دولت دموکرات «جیمی کارتر» با برخوردهای اشتباه خود ایران، این دوست دیرینه امریکا را به یک دشمن اصلی امریکا در منطقه خاور میانه تبدیل کرد. اما جزئیات مدارک جدیدی که این گزارش ارائه داده است‌ حاکی از آن هستند که در حقیقت این دو دولت جمهوری خواه قبل از کارتر بوده اند که نه تنها موجبات سقوط شاه را فراهم کرده اند، بلکه برنامه هایی نیز برای تغییر استراتژیک دراز مدت یاران منطقه ای خود در پیش داشتند، از جمله نزدیکی بیشتر به دولت عربستان سعودی به عنوان یاور اصلی امریکا در منطقه خلیج فارس.

در سال ۱۹۷۴، اقای «ویلیام سیمون»، وزیر دارائی و سلطان انرژی در دولتهای نیکسون و فورد، مستقیما شاه ایران را مسئول گران شدن قیمت نفت اعلام کرد و به دولت پیشنهاد کرد تا از معاملات اسلحه به عنوان اهرمی برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کند. در پیغامی به پرزیدنت نیکسون، سیمون نوشت، «شاه و ونزوئلا سرحلقه قیمت نفت هستند» و از نیکسون تقاضای تشدید فشار بر ایران را کرد.

در طی سالهای بعد، «هنری کیسینجر» مدافع برخورد دوستانه تری با دولت ایران بود، دولتی که به هر حال خود دولت امریکا ان را در سال ۱۹۵۳ توسط یک کودتای نظامی به قدرت بازگردانده بود. کیسینجر از وضعیت غیر قابل پیشگوئی در جامعه روز ایران مطلع بود. طبق این گزارش، حتی در همان سال ۱۹۷۴ یک تحلیل محرمانه سازمان سیا زنگ های خطر را به صدا در آورده بود و اعلام کرده بود که اصلاحات اقتصادی بلند پروازانه شاه موجب برانگیختن برخوردهای فرهنگی و تنشهای طبقاتی در بطن جامعه میگردد .

در اواخر سال ۱۹۷۶، شاه با مسائل مالی عمیقی دست به گریبان بود و برای حل این مسائل در پی آن بود که اوپک را قانع کند تا قیمت نفت را تا حدود بیست و پنج درصد اضافه کند --تغییری که کاملا در خلاف جهت منافع امریکا بود. در ماه دسامبر سال ۱۹۷۶ «جرالد فورد» رئیس جمهور وقت امریکا طی پیغامی از طریق «اردشیر زاهدی»، سفیر وقت ایران در واشنگتن، به شاه پیغام داد که «هرگونه افزایش در قیمت نفت تاثیر وخیمی بر ساختار مالی دنیا خواهد داشت».

اما از سوی دیگر، مقامات امریکائی، از جمله «ویلیام سیمون» در همان زمان و پنهان از شاه، با مقامات سعودی به توافق رسیده بودند که عربستان در مقابل حمایت نظامی و سیاسی امریکا از رژیم آل سعود، به شاه از پشت خنجر بزند و قیمت نفت را پائین آورد. به این ترتیب در یک حرکت غافلگیرانه، عربستان در مقابل چشمان بهت زده شاه و دیگر اعضای اوپک در کنفرانسی که در دسامبر سال ۱۹۷۶ در «دوحه» تشکیل شده بود (یعنی همان کنفرانسی که شاه تصمیم داشت در آن قیمت نفت را بالا ببرد)، اعلام کرد که تولید نفت خود را از هشت میلیون و ششصد هزار بشکه در روز به یازده میلیون و ششصد هزار بشکه افزایش میدهد، و به این ترتیب قیمت نفت را به سقوط عمیقی کشاند.

بعدها «هنری کیسینجر» در مورد این اتفاق به «جرالد فورد» گفت، «افتخار این اتفاقی که در اوپک افتاد متعلق به دستگاه موفق دیپلماسی ماست! من بار ها گفته بودم که نقش سعودی ها کلیدی است»

اما این موفقیت یک قربانی مهم داشت: ایران. سیستم اقتصادی شاه ایران که از یکطرف پول خود را برای خرید اسلحه های امریکائی روانه بازارهای امریکا کرده بود و از طرف دیگر در تعقیب برنامه های بلند پروازانه «تمدن بزرگ» با تزریق مقادیر زیادی نقدینگی به بازار کشور را به نرخ تورم بالائی رسانده بود، قدرت تحمل سقوط قیمت نفت را نداشت. با این ضربه، اقتصاد ایران به لبه پرتگاه رسید، و شاه که در کنفرانس اوپک شکست سختی از عربستان سعودی خورده بود برای جلوگیری از سقوط کامل اقتصاد کشور دست به دامن سختگیری های مالی شد که به نوبه خود موجب بیکار شدن هزاران نفر در سرتاسر کشور ، شکسته شدن اعتماد سرمایه گذاران بازار، و به هراس افتادن طبقه متوسط گردید. نابسامانی اقتصادی و بیکاری سرسام آور به سرعت در کشور گسترده شد. هنوز یک سال هم از شکست سخت شاه در کنفرانس دوحه نگذشته بود که اولین راه پیمائی های انقلابیون در خیابانهای تهران به راه افتاده بود . . .

.

.

هیچ نظری موجود نیست: