۷.۱۱.۸۶

تجاوز و تفاوت هاى فرهنگى

ديروز لينكى در بالاترين پست شده بود تحت عنوان " اگر مورد تجاوز جنسى قرار گرفتم چه كنم؟ " . و رجوع لينك هم به مقاله اي بود ترجمه شده از يك منبع امريكائى كه به زنانى كه مورد تجاوز قرار گرفته اند راهنمائى ميداد كه چه حقوقى دارند و چه منابع و مراجعى براى كمك به انان وجود دارند، و نهايتا چگونه اطمينان حاصل كنند كه مثلا با نگرفتن دوش و تميز نكردن بدن خود، شواهد و علائم جرم را كه ميتواند به گرفتار آمدن مجرم ختم شود از بين نبرند . يكى از كاربران بالاترين ، دوست عزيزمان فضولباشى، كامنتى داده بود زيرش كه انگيزه اى شد تا بيايم اين را بنويسم. نظر دوستمان به اين شرح بود، كه " من نفهمیدم! حفظ شواهد و گرفتار کردن متجاوز چه دردی از این بنده خدا که مورد تجاوز قرار گرفته دوا میکنه!؟" و البته به نظر ميرسد سئوالشان هم جنبه طنز نداشت، بلكه واقعا يك سئوال جدى بود۰

نكته جالب براى من اينجا بود كه وقتى من، يا ديگرانى كه به هر حال با فرهنگ غربى از نزديك خوگرفته ايم اين متن را ميبينيم، هيچوقت چنين سئوالى به ذهنمان نميرسد، و بنا بر اين از خودم پرسيدم منظور ايشان از اين سئوال چه ميتواند باشد ؟ و جوابى كه به ذهنم رسيد حاكى از تفاوت هاى فرهنگى بود كه از يك طرف در منطقى كه متن لينك را موجه و به درد بخور جلوه ميدهد نهفته اند و از طرف ديگر در منطقى كه فايده و ربط همان متن را به سئوال ميكشد . به نظرم رسيد اين موضوع ارزش دقت داشته باشد، و اميدوارم شما كمك و راهنمائى كنيد من را اگر به نظرتان ميرسد كه در استدلالم خطا رفته ام اينجا.

به نظر ميرسد منطقى كه سئوال فضول باشى را توجيه ميكند اينست كه وقتى به زنى تجاوز شود، اين اتفاقى كه افتاده است و صدمه اى كه به آن زن رسيده است چيزى نيست كه قابل ترميم باشد، و بنا بر اين گرفتار كردن متجاوز يا دنبال كردن قانونى آن اتفاق و جستجوى براى عدالت ، حتى اگر هم نهايتا منجر به دستگيرى مجرم شود، براى قربانى فايده خاصى ندارد. البته اين حدس و تعبير من است از نظر فضول باشى ، و اميدوارم كه خودش هم بخواند اين را و تصحيح كند اگر اشتباه خوانده ام نظرشان را. دليل اينكه ايشان به آن لينك راى نداده هم احتمالا همين بايد باشد كه فايده اي نديده در اين لينك و محتواى آن. اينرا هم اضافه كنم كه يك نفر ديگر هم به همان لينك راى منفى داده بود، و دليلش را هم 'وقت تلف كنى' بودن ان لينك اعلام كرده بود. البته فهميدن اينكه جريان آن منفى چه بوده خيلى مشكل تر است، ولى غريب نيست اگر همان هم بر پايه استدلالى مشابه بوده باشد.

اما از طرف ديگر، استدلال و منطقى كه نويسنده امريكائى آن متن، و فرستنده اين لينك يعنى الناز را قانع كرده است كه اين متن و اطلاعات و ديدگاههاى آن به درد بخور و مفيد ميتوانند باشند منطقى خيلى متفاوت با منطق فضولباشى بايد باشد ، احتمالا بر حول اين باور كه بعد از مورد تجاوز قرار گرفتن بايد دست به دامان سيستم قضائى و عدالت شد ، و يا به عبارت ديگر با گرفتار كردن شخص متجاوز به زنجير قانون تاثير عمل تجاوز ميتواند لااقل از جنبه هاى خاصى تغيير كند.

خوب پس اينجا دو تا ديدگاه داريم كه به يك عمل واحد نگاه ميكنند اما دو واقعيت مختلف ميبينند ، و من فكر ميكنم اين نمونه اى از يك تفاوت اساسى باشد كه براى هر كسى كه علاقه دارد به مطالعه برخورد فرهنگها و تمدن ها بايد مهم و قابل توجه باشد . اگر قبول كنيم كه فرق عمده در اين است كه در ديد نويسنده يا الناز با تعقيب قضائى چيزى عوض ميشود كه در ديد فضولباشى قابل عوض شدن نيست ، آنگاه سئوال بعدى شايد مشخص به نظر آيد، به اينصورت كه ان چه چيزى است كه در عقيده الناز از طريق محكوم شدن متجاوز اعاده خواهد شد، اما به عقيده فضولباشى خير ؟

اما به نظر من با پرسيدن چنين سئوالى به بيراهه خواهيم رفت، چون اين سئوال بر اين فرض بنا شده كه الناز و فضولباشى دارند در مورد يك چيز صحبت ميكنند، در حالي كه اين دو در حقيقت دارند راجع به دو چيز مختلف صحبت ميكنند. وقتى فضولباشى تجاوز را عملى غير قابل بازگشت ميداند، براى اين است كه براى او مركز ثقل منفى عمل تجاوز در شكستن تابوئى است كه تكيه اش بر جسم و بدن قربانى است و نتيجه اش تاثير مستقيم بر هويت اجتماعى قربانى دارد به نحوى كه فرد را از يك موقعيت اجتماعى به اجبار بيرون ميكشد و به موقعيت اجتماعى پائين ترى فرو ميبرد. اما اين در حاليست كه در ديد الناز يا نويسنده اوليه متن، مركز ثقل منفى عمل تجاوزجنسى در شكستن تابوئى است كه تكيه اش بر 'حريم خصوصى' و اختيارات فردى شخص بر آن حريم است، و اگرچه عمل تجاوز حريم شخصى قربانى را ميشكند، بر مقام و موقعيت اجتماعى ان فرد تاثير عميقى نميتواند گذاشت .

به عبارت ديگر، اگر چه دو فرهنگ متفاوت، مثلا ايرانى و امريكائى، هردو معتقدند كه تجاوز بد است و چيزى را از قربانى خود ميگيرد، آنچه كه در اين دو فرهنگ طى تجاوز از فرد گرفته ميشود يكى نيست : در يك فرهنگ اين اقتدار خصوصى فرد است كه مورد صدمه قرار گرفته، اما در فرهنگ ديگر اقتدار اجتماعى فرد از دست رفته است. در منطق فرهنگى نهفته در جمله فضولباشى ، هويت شخص به عنوان يك عضو از اجتماع به نحو غير قابل بازگشتى عوض شده است به واسطه جنبه جنسى و فيزيكى تجاوز، و بنا بر اين ديگر بازگشتى وجود ندارد، و بنا براين اثبات اينكه تجاوز انجام گرفته نه تنها فايده اى به حال اب روى رفته ندارد، بلكه اتفاقا مصيبت اجتماعى قربانى را هم محكم تر ميكند. اين در حاليست كه در منطق فرهنگى نويسنده امريكائى مقاله، اين حق تسلط و تصميم گيرى محض شخص بر حريم خصوصى خود است كه گرفته شده از او در طى عمل تجاوز، و بنا بر اين اگر قربانى اين قدرت را بيابد كه شخصى را كه آن حق وى را به زور از او گرفته است تنبيه كند، تا حد زيادى به حق خودش رسيده است و عدالت برقرار ميگردد، و چنين است كه حفظ آثار جرم و مداركى كه عمل تجاوز را ثابت كند فرق اساسى براى فرد خواهد داشت.

۲.۱۱.۸۶

امريكا و قطعنامه جديد شوراى امنيت بر عليه ايران: شكست يا پيروزى ؟



به گزارش آسوشيتد پرس، ابعاد قطعنامه اي كه نهايتا پس از ماهها تلاش گسترده امريكا و هم پيمانانش در مقابل مقاومت شديد چين و شوروى به تصويب گروه ۱+۵ رسيده است بسيار محدود تر از آن چيزى است كه دولت بوش ميخواسته است، و اگرچه امريكا تصويب شدن اين قطعنامه را به عنوان پيروزى بزرگى اعلام كرده است ، تحليلگران عقيده دارند قطعنامه تصويب شده بيانگر شكست امريكا در تحميل شرايط سخت اقتصادى بر ايران است .

اين خبرگزارى ادامه ميدهد كه مفاد قطعنامه به دلايل نامعلومى اعلام نگرديده است ، و اعضاى حاضر در جلسه سران ۱+۵ به نحو مشخصى از گفتگو در مورد ان خوددارى ورزيده اند ، تا جائى كه حتى جلسه مطبوعاتى نيز كه قرار بود پس از تصويب قطعنامه برگزار گردد از طرف كشورهاى عضو منحل اعلام گرديد و وظيفه اعلام تصويب قطعنامه را نماينده آلمان به تنهائى به انجام رساند .

اين خبرگزاره همچنين از ابهام در محتوى قطعنامه ميگويد، و گزارش ميدهد كه اگر چه نمايندگان امريكا و اروپائى جلسه اظهار داشتند كه متن قطعنامه جديد محتويات قطعنامه هاى قبلى را 'تقويت ميكند' ، اما ديدگاههاى انان در مورد اينكه آيا اين قطعنامه حاوى اقلام جديدى نيز ميباشد يا خير متفاوت بود، به اينصورت كه نماينده امريكا اعلام كرد اين قطعنامه جديد شامل موارد جديدى از تحريم نيز ميباشد ، اگرچه از نام بردن از آن موارد جديد خوددارى ورزيد ، در حالى كه يك نماينده اروپائى اظهار داشت كه اين قطعنامه شامل اقلام تحريمى جديدى نميباشد . طبق تحليل آسوشيتد پرس ، و با توجه به اين كه امريكا ماه ها در تلاش به دنبال صدور قطعنامه اى شامل تحريمهاى وسيع و جديد بوده است ، چنين به نظر ميرسد كه اين قطعنامه را ميبايست نشانگر شكست امريكا در رسيدن به اهداف خود دانست .


اخبار مرجع :

Associated Press:
US Falls Short on New Iran Sanctions

۱.۱۱.۸۶

رئيس جمهورى كه با نفت بالا رفت و با گاز پائين آمد

با عمومى شدن قصه مجلس و رئيس جمهور و برخورد ولايت فقيه، فصل مهمى از داستان رياست جمهورى احمدى نژاد امروز به پايان رسيد و افول وى به سرعت جديدى دست يافت. سئوال اينجاست كه رئيس جمهورى كه با شعار اوردن نفت سر سفره فقرا و روستائيان موفق شد راى مردم را بدست بياورد ، چطور ميتواند اين حقيقت را توجيه كند كه قانون مصوبه مجلس و تائيد شده شوراى نگهبان را براى بردن گاز به خانه هاى يخ زده همان فقرا و روستائيان قبول نكرده است و تنها با پادرميانى ولايت فقيه به آن تن در داده است ؟

در طى چند هفته گذشته حد اقل ۶۴ نفر از فقرا و روستائيان از سرما جان باخته اند، چرا؟ چون دولتيان احمدى نژاد به علت عدم تجربه سياسى و آشنائى با تجارت بين المللى در تعامل با تركمنستان به بن بست رسيدند و دعوا را تا آنجا كشاندند كه تركمنستان صادرات گازش را متوقف كرد . اما اقاى رئيس جمهور كه هرگز هيچ مسئوليتى براى هيچگونه كمبود و شكستى را قدرت قبول كردن نداشته است، طبق معمول خودش دست به دامن فرافكنى شد و به جاى قبول مسئوليت و پيشقدم شدن در يافتن راه حلى براى اين معضل بزرگ، باز هم به 'حرف مفت' بسنده كرد و قطع شدن گاز را هم به گردن مخالفان خود انداخت. وى در اين بى اعتنائى تا جائى پيش رفت كه نه تنها به سوز و ناله مردم بيچاره در حال مرگ از سرما وقعى ننهاد، بلكه حتى در مقابل حكم مستقيم قانون نيز از در مخالفت در آمد و هنگامى كه مجلس با تصويب قانونى وى را مقيد كرد كه كسرى اعتبار گاز رسانى را هر چه سريعتر تامين گرداند، نامه اى به اين شرح به رئيس مجلس فرستاد:

با سلام ابلاغیه شماره 149465/765 مورخ 25/9/86 آن در خصوص تصویب قانون اصلاح جداول شماره 4 و 8 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران وقانون بودجه سال 1386 کل کشور به منظور تامین کسری اعتبار گاز رسانی به روستاهای کشور واصل گردید. ضمن تشکر فراوان از حسن نیت مجلس محترم در تصویب این قانون و آرزوی توفیق روز افزون برای نمایندگان محترم بدین وسیله مخالفت دولت را با این طرح اعلام نموده و آن را مغایر اصل 75 قانون اساسی می دانم.

و در نهايت امر تنها قدرت ولايت فقيه بود كه رئيس جمهور مردمى را مجبور كرد به قانون سر فرود آورد و بودجه لازم براى رساندن گاز به خانه هاى مردم را فراهم. اما انچه اين حكايت را به كابوسى حقيقى براى احمدى نژاد بدل خواهد كرد نه پيروزى مجلس و نه قدرت دخالت ولى فقيه، بلكه عمومى و مطبوعاتى شدن قضيه است، و اين كه اكنون حقيقت زشتى از پس چهره خوش قلب، قدرت ستيز و مردم دوست اقاى رئيس جمهور سر بيرون كشيده است كه به اين آسانى پنهان يا فراموش نخواهد شد . به نظر ميرسد كه رئيس جمهورى كه با دادن وعده پول نفت به قدرت رسيد، با ندادن اجازه پول گاز از اريكه پائين خواهد آمد .

۲۷.۱۰.۸۶

يك گونه نادر در بالاترين

'?.????'

ايا اين كاربر عجيب را ميشناسيد (اينجا را ببينيد) ؟ اين كاربر، كه موفق شده با اسم كاربرى ساخته شده از چند علامت سئوال ثبت نام كند، حساب جالبى دارد كه به نظرم ارزش توجه داشته باشد، به اين دليل كه ، لااقل براى من، ممكن نيست كه بتوانم صفحه راى ها يا نظرات داده شده يا هيچيك از صفحه هاى ديگر اين كاربر به جز صفحه اصلى حساب او را ببينم . هر بار كه براى باز كردن يكى از ان صفحات كليك ميكنم بالاترين بطور اتوماتيك مرا به صفحه خودم ميبرد. ايا شما هم ين مشكل راداريد يا فقط منم؟